چکیده:
تامل در مباحث «باب العقل و الجهل» کتاب شرح الاصول الکافی ملاصدرا ما را به این نکته رهنمون میسازد که صدرالمتالهین در این اثر همواره بر آن برده که عقل را بعنوان اصیلترین شاکله شخصیتی انسان و یگانه ابزار کشف رموز هستی، با حقایق صادره از بیانات ائمه معصومین (علیهم السلام) تفسیر و تطبیق نماید. از منظر ملاصدرا با وجود تنوع مفهومی عقل در سی و چهار روایت «باب العقل و الجهل» کتاب شرح الکافی، میتوان به حمل آنها بر معانی مشترک لفظی مبادرت ورزید. هرچند وی در ادامه، بر مبنای نظام حکمی خویش عقلهای چهارگانه در کتاب نفس، مراتب عقل عملی در کتابهای اخلاق، عقل مجرد در کتاب الهیات، صور عقلیه و همچنین عقل بمعنای غریزه انسانی را از مصادیق تشکیک دانسته که با وجود مراتب کمال و نقص به یک حقیقت اشاره دارند. ملاصدرا چنین اطلاق اشتراکی و تشکیکی را در قالب عقل نظری و عقل عملی قابل جمع دانسته و وحدت آنها را مقدمه یی برای تحصیل عقل مجرد میشمارد و بر تعامل طولی ـ مدرج میان آنها پای میفشارد. او در پایان «حقیقت محمدیه» را مصداق اتم عقل مجرد و بعنوان نخستین مخلوق و واسطه فیض و خلقت دیگر موجودات معرفی میکند و اتحاد عقل اول با روح محمدی (ص) را دلیلی مهم در تفسیر اقبال و ادبار عقل به حالات روحی رسول اکرم (ص) میخواند.
خلاصه ماشینی:
"12 از نظر ملا صدرا معانی مختلف عقل که مقولبتشکیک است،عقلهای چهارگانه است که در کتابنفس از آنها بحث شده است،چون آنها از جهتشدت و ضعف و کمال و نقص متفاوتند،و همچنینمراتب عقل عملی است که در کتابهای اخلاق از آنبحث میشود؛مانند:اول:تهذیب ظاهر؛با بجا آوردنو انجام عبادات و دوری و اجتناب از آنچه انسان ازآنها نهی شده است؛دوم:تطهیر باطن؛،پاک کردنباطن و درون از رذایل و زشتیها تا اینکه نفس انسانیمانند آینهیی براق و صاف شود تا حقایق و واقعیات درجامه امثال و صور،در آن ظاهر گردد؛سوم:آنکهمعلومات را تماما یا قسمت بیشتر آن را مشاهده نماید؛چهارم:مرحلۀ فنای نفس از ذات خویش است،یعنیاینکه از نفس خود فانی شده و تمام اشیاء را صادر ازحق و بازگشت تمام آنها را بسوی حق مشاهده کنندو این تخلق به اخلاق الهی است.
12 از نظر ملا صدرا معانی مختلف عقل که مقولبتشکیک است،عقلهای چهارگانه است که در کتابنفس از آنها بحث شده است،چون آنها از جهتشدت و ضعف و کمال و نقص متفاوتند،و همچنینمراتب عقل عملی است که در کتابهای اخلاق از آنبحث میشود؛مانند:اول:تهذیب ظاهر؛با بجا آوردنو انجام عبادات و دوری و اجتناب از آنچه انسان ازآنها نهی شده است؛دوم:تطهیر باطن؛،پاک کردنباطن و درون از رذایل و زشتیها تا اینکه نفس انسانیمانند آینهیی براق و صاف شود تا حقایق و واقعیات درجامه امثال و صور،در آن ظاهر گردد؛سوم:آنکهمعلومات را تماما یا قسمت بیشتر آن را مشاهده نماید؛چهارم:مرحلۀ فنای نفس از ذات خویش است،یعنیاینکه از نفس خود فانی شده و تمام اشیاء را صادر ازحق و بازگشت تمام آنها را بسوی حق مشاهده کنندو این تخلق به اخلاق الهی است."