چکیده:
دوران خلافت متوکل به سبب وجود جریانها و حوادث سیاسی و دینی، دورهای حساس در تاریخ خلافت عباسیان به شمار میرود. سیاست دینی دستگاه خلافت متوکل، در جهت حمایت از مذهب سنت و جماعت با داشتن تفکرات اهلحدیث سیر میکرد. او این مذهب را یگانه مذهب رسمی و مورد قبول خلافت اعلام و افکار و عقاید مخالف با آن را سرکوب کرد. بحث و نظر در امور دین ممنوع گردید؛ از تبلیغات مذهبی فرقه معتزله جلوگیری شد؛ شیعیان به شدت سرکوب شدند؛ فرمانهای شدیدی برای تحقیر اهلذمه صادر گردید و آنها را از کارهای دولتی اخراج کردند. این نوشتار به بررسی و نقد برخوردهای متوکل عباسی با گروههای عقیدتی از جمله شیعیان، معتزله و اهلذمه میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"در این دوره، جریانها و رخدادهای سیاسی، دینی و مذهبی مختلفی به وقوع پیوست؛ مانند حمایت متوکل از مذهب سنت و جماعت که از زمان خلافت مأمون تا عصر او به نفع معتزله کنار زده شده بود و حال با حمایت و پشتیبانی او بار دیگر به منزلة مذهب رسمی دستگاه خلافت اعلام میشد؛ سرکوب معتزله با داشتن افکار و عقاید تعقلی که در زمان مأمون، معتصم و واثق، مذهب آنها مورد حمایت دستگاه خلافت بود؛ دشمنی با شیعیان و علویان که از زمان مأمون به بعد آزادیهایی یافته بودند و در دورة متوکل به شدت مورد فشار دستگاه خلافت قرار داشتند.
بعد از مأمون، جانشین او معتصم، امام جواد( را به سامرا احضار کرد و تحت نظر قرار داد و بعد از چندی مرموزانه او را به شهادت رساند، اما در زمان او و جانشینش واثق، به شیعیان و علویان اعمال فشار نشد و فدک همچنان تا زمان متوکل در دست آنها بود.
محمدبنلیث، به سبب اشتراک بعضی عقاید بین این فرقه و معتزله، برای تحمیل عقیدة معتزله شدت عمل به کار بسته بود و گروهی ازعلمای شافعی را به خاطر عدم پذیرش مخلوقیت قرآن و دیگر اعتقادات معتزله گرفتار و به دربار واثق فرستاده بود و در سال 237ق به دستور متوکل عزل شد؛ برای تحقیر او ریشش را تراشیدند و بر خری سوار کردند و در شهر گردانیدند و او را تازیانه زدند."