چکیده:
مقاله حاضر نوشتاری در نقد مکتب تشیع است که در آن نویسنده اعتقاد امامیه درلزوم تبعیت از اهل بیت علیهمالسلامو خلافت بلافصل علی علیهالسلام را، مورد نقد قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
بنیان مذهب امامیه در برابر دیگر مذاهب اسلامی، بر این اصل استوار است که علی علیهالسلام ویازده فرزندش، از سوی خداوند به وسیله رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به خلافت و وصایت آن حضرتانتخاب شده؛ پس شورای مهاجرین و انصار برای انتخاب خلیفه و امام مسلمین نامشروع وباطل بوده است!
وانگهی، چرا از دوازده امام در قرآن نامو وصفی نیست، ولی از اصحاب کهف و ذوالقرنین و لقمان و هارون و غیره به تفصیل سخنآمده است؟ آیا کتاب هدایت باید آنچه را که قرنها مایه اختلاف امت میشود، فروگذارد ودرباره گذشتگان سخن بگوید؟ آخر انصاف شما کجا رفت؟ بارها دیدهایم که علمای امامیه(هداهم الله تعالی الی الحق) به حدیث غدیر استشهاد میکنند که علی علیهالسلام از سویرسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم به خلافت انتخاب شده، در حالی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلمبه مناسبت اختلافی کهعدهای با علی علیهالسلامپیدا کرده بودند، در میان راه نه در مکه و مدینه، از ولایت یعنی از محبت اوسخن گفت نه از خلافت او.
6. سخنان منسوب به امیرالمؤمنین علیهالسلام که از مسند احمد و مروج الذهب مسعودی (که هردو از عالمان اهل سنت هستند) هیچ حجتی بر علیه شیعه ندارد و به اعتقاد امامیه، به نصصریح روایات صحیحه، امامت ائمه معصومین علیهمالسلام و امام حسن مجتبی علیهالسلام بعد از علی علیهالسلامتوسط خدای متعال تعیین و توسط پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به مردم ابلاغ شده است، که حدیث لوح ومعراج خود شاهد بر این مدعاست و امیرالمؤمنین علیهالسلام هم جانشینی امام حسن مجتبی علیهالسلام بعداز خود را بیان کردند.
بلکه آیه در منبع تشریع و مرجعیت علمی ساکت است واز آیات و روایات دیگر فهمیده میشود که مرجعیت علمی در عصر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم خود آنحضرت و بعد از وی اهل بیت علیهمالسلام او هستند.