خلاصه ماشینی:
"و بهمین مناسبت کسی که بر طبق مقررات قانون طرز جلوگیری شکایت نکرده،او را بمرجع دیگری احاله داده و رعایت مقررات قانون آیین دادرسی مدنی را برای او الزامی دانسته است؛یعنی اگر بدون هیچ گونه تشریفات در موقع خود کسی در مقام شکایت برمیآمد و دادستان بنفع او تحصیل دلیل میکرد،معاینه مینمود، شهود استمباع میکرد،تحقیقات محلی انجام میداد،کارشناس دعوت میکرد،پروندههای ثبتی و کیفری را مورد استفاده قرار میداد،سرعت در کار بخرج میداد،از عدم حضور مدعی علیه باکی نمیکرد و ترسی از عدم دفاع او بخود راه نمیداد و با همه این مراتب از صدور حکم غیابی در مقابل عدم حضور و عدم دفاع واهمه هم نمیکرد،به آسانی و بدون هیچ گونه توقعات بحق قانونی و مسلم خود میرسید و بلافاصله هم با صدور حکم مورد دعوی بتصرفش بر میگشت؛این نامحدودیتها را اگر شاکی مراعات نکرد،تازه میتواند با تحمل زحمات بیشتری در حدود قانون اصول محاکمات صلحیه بدادگاه بخش مراجعه نماید.
رابعا-بطوریکه در فوق مذکور افتاد،در دعاوی تصرف عدوانی و رفع مزاحمت مأموران مربوط،حتی دادرسان دادگاههای بخش ممنوع از رسیدگی و ورود بمالکیت طرفین بوده و فقط بتصرف رسیدگی میکنند، ولی استثناا قانونگذار بدادگاه بخش اجازهء خاص داده که بسند مالکیت خوانده دعوی توجه بشود،نه بسند مالکیت خواهان؛و حال آنکه هم سند مالکیت مدعی و هم سند مدعی علیه هر دو دارای اعتبار قانونی واحد بوده و عمل بچنین استثنایی فقط محدود بمورد خود بوده و تجاوز از آن صحیح نخواهد بود؛این است که نمیتوان این توجه به برگ مالکیت خواهان را در دادسراها معمول داشت،زیرا دادسراها در مقام تحصیل دلیل آزادند."