چکیده:
با مطرح شدن موضوع خودکامگی اکثریت در دو قرن هجدم و نوزدهم میلادی توسط فدرالیستها،الکسی دوتوکویل و جان استوارت میل،این اندیشهوران صورتی جدید از استبداد را در جهان آشکار کردند که برای بسیاری از افراد که تجربهء خودکامگی فردی را از سر گذرانده بودند،تازگی داشت.با نقد دمکراسی برپایهء رأی اکثریت،مسأله اقلیتهای قومی،مذهبی زبانی و حقوق و آزادیهای بنیادین آنان بطور جدی مطرح گردید.در برابراین چالش بزرگ،دمکراسی لیبرال برپایهء اصول سیاست بیطرفی،برابری فرصتها و تبعیض مثبت کوشید در جهت تأمین حقوق اقلیتها به رفع نقایص و کاستیهای دمکراسی مدد رساند.بر این اساس،میتوان دریافت که اقلیتها در پرتو نظریهپردازی اندیشهوران دمکراسی لیبرال از امکانات و ظرفیتهای بیشتر در تأمین حقوق و آزادیهای خویش برخوردار شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"«خودکامگی اکثریت»و حقوق اقلیتها در دمکراسی لیبرال سید علی محمودی* دکترای علوم سیاسی(گرایش اندیشهء سیاسی)،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (تاریخ دریافت:12/6/86-تاریخ تصویب:16/8/86)چکیده: با مطرح شدن موضوع خودکامگی اکثریت در دو قرن هجدم و نوزدهم میلادی توسط فدرالیستها،الکسی دوتوکویل و جان استوارت میل،این اندیشهوران صورتی جدید از استبداد را در جهان آشکار کردند که برای بسیاری از افراد که تجربهء خودکامگی فردی را از سر گذرانده بودند،تازگی داشت.
توکویل سپس خودکامگی اکثریت را اینگونه به چالش میگیرد: "آیا اکثریت را جز یک فرد که نظریات و اغلب منافع او با فرد دیگری که اقلیت نام دارد معارض است،میتوان چیز دیگری دانست؟پس آنها که معتقد هستند که اگر به یک فرد قدرت مطلقه واگذار شود،ممکن است از آن قدرت به زیان رقیب خود استفاده نماید،چرا که مورد اکثریت و اقلیت این حقیقت را قبول نمیکنند؟آیا گمان میکنند افراد در نتیجهء اجتماع، خوی و خصلت خود را تغییر میدهند؟و آیا تصور مینمایند وقتی قدرت آنها فزونی یافت، در برداشتن موانعی که سر راه آنهاست،تعمق و تحمل بیشتری از خود نشان خواهند داد؟من شخصا هرگز چنین گمانی را ندارم و آن اختیار مطلقهای را که حاضر نیستم به یکی از همنوعان خود واگذار کنم،به اکثریت که جمعی از آنان است،هرگز واگذار نخواهم کرد" (همان،348).
اکنون که با فلسفهء دمکراسی لیبرال در فائل آمدن بر معضل خودکامگی اکثریت و ایجاد فضای ممکن برای بهرهمندی اقلیتها از حقوق خویش آشنا شدیم،پرسشی که میتوان مطرح کرد آن است که دمکراسی لیبرال برپایهء کدام اصول،امکان بهرهمندی اقلیتها از حقوق خودشان را فراهم میسازد؟از میان آنچه لیبرالها در این مورد پیشنهاد کردهاند،دو اصل بنیادین مشاهده میشود که به عنوان اصولی کلی و جهانشمول قابل طرح میباشد."