چکیده:
مقاله حاضر در پی آن است که دستهبندی جناحهای سیاسی در درون هیئت حاکمه جمهوری اسلامی را ریشهیابی کند.این دستهبندیها نخستین بار در سال 1367 آغاز شدند که جمعی از روحانیون متمایل به جناح چپ که در بازوی سیاسی روحانیت یعنی تشکل«جامعه روحانیت مبارز»فعال بودند،پس از طی یک دوران طولانی اختلاف نظر با همکاران خود،تصمیم به تغییر تشکیلات و روش سیاسی گرفتند و از جامعه روحانیت مبارز انشعاب کرده،تحت عنوان«مجمع روحانیون مبارز»به فعالیت رسمی خود ادامه دادند.به این ترتیب مرزبندی کاملی میان دو جریان راست و چپ روحانیون در جمهوری اسلامی شکل گرفت.با توجه به اینکه دستهبندیهای چپ و راست در دهه اول انقلاب شکل گرفت با مطالعه این برهه تاریخی،چگونگی شکلگیری جریان سیاسی چپ در ایران آشکار میشود.فرضیه مقاله بیان میدارد که«دستهبندیهای چپ و راست در درون حاکمیت جمهوری اسلامی یک انشقاق درون گروهی در میان جناح حاکم و افراد و گروههای پیرامون آنها است»اما این دو دستهبندی در عین حال حامل برخی تفاوتهای رایج میان چپ و راست در تعریف رایج آن در دنیا میباشند.
خلاصه ماشینی:
"فرضیه تحقیق حاضر آن است که «دستهبندیهای چپ و راست در درون حاکمیت جمهوری اسلامی یک انشقاق درون گروهی در میان روحانیون حاکم و افراد و گروههای پیرامون آنها است»اما این دو دستهبندی در عین حال حامل برخی تفاوتهای رایج میان چپ و راست با توجه به تعریف رایج آن در دنیا میباشد.
اما جریان چپ سیاسی پس از انقلاب اسلامی-که موضوع تحقیق حاضر است-شاخهای از روحانیون و افراد و تشکلهای پیرامون آنها بود که در برابر قشر سنتیتر و پایهدارتر روحانیت قرار داشتند و عموما از روحانیون جوانتر و فاقد پایگاه طبقاتی سنتی تشکیل میشدند.
درحالیکه امکان فعالیت از نهادهای وابسته به جریانهای سیاسی منتقد از سوی نیروهای انتظامی و امنیتی شاه سلب شده بود و حتی مبارزه مسلحانه و زیرزمینی مخالفین چپگرا(فدائیان و مجاهدین خلق)در دهههای 1340 و 1350 به شکست انجامیده بود،ساختارهای سنتی که مذهب در قالب آنها با مردم در ارتباط بودند-همچون منابر و مساجد-به مراکز ابراز مخالفت مستقیم و عموما غیرمستقیم با نظام موجود تبدیل شدند.
جنگ به عنوان عاملی مهم که بسیاری از صفبندیهای در درون نیروی مذهبی را تحت الشعاع خود قرار داده بود؛از یکسو بر وجود اختلافات بین طبقه حاکمه سرپوش میگذاشت و از سوی دیگر دست اصولگرایان حاکم بخصوص اکثریت جناح چپ در دولت موسوی و در مجلس دوم را که قدرت بیشتر داشتند در کنار زدن مخالفانشان باز گذاشته بود.
نتیجه آنچه چپ و راست در دهه اخیر نامیده میشود دو شاخه منشعب از جامعه روحانیت مبارز(از دسته گروههای اصولگرای اسلامی)است و دیگر جریانهای عمده جمهوری اسلامی حول همین دو جناح بال و پر گرفتهاند،چرا که رقبای این جریان که درگیر مبارزه قدرت بودند به تدریج از صحنه سیاست حذف شدند."