چکیده:
این مقاله به این سؤال پاسخ میدهد که چه عواملی سبب مؤفقیت مؤسسات مالیه خرد در ایجاد دسترسی پایدار به خدمات مالی برای فقرا شدهاند؟ در این راستا، ازیکسو شیوههای عملیاتی مؤسسات مالیه خرد مبتنی بر اصول بنیادی اقتصاد خرد در زمینههای اطلاعات نامتقارن، ریسک و هزینه مبادله تحلیل میشود. از سوی دیگر با استفاده از دادههای مربوط به عملکرد مؤسسات مالیه خرد در سطح جهان، که ویژگیهای مؤسسات مالیه خرد موفق نشان داده میشود. تأکید بر پایداری و اولویت بخشیدن به آن، عدم دخالت دولت و استفاده از چارچوب عملیاتی متفاوت با بانکداری متعارف نظیر وامدهی گروهی، از مهمترین ویژگیهای مؤسسات موفق بوده است. نتایج این تحقیق، برای سیاستگذاری در زمینه مالیه خرد بهعنوان راهکاری برای ارائه خدمات مالی به گروههای فقیر و کم درآمد مفید است
What are the main success factors of microfinance institutions in providing
financial services to poor people in a sustainable manner? In this article we try to
answer this question. In one hand, we analyze the core compatibility between
microeconomics of asymmetric information, transaction cost and risk, and new
different operational mechanisms applied by microfinance institutions. On the other
hand, we investigate key success factors by performance indices of microfinance
institutions around the world. These analyses indicate that, with high emphasizing
on financial sustainability, without government direct involvement and with using
innovative operational mechanisms, such as group lending, applied by leading
microfinance institutions, we can develop this industry. The results have important
policy implications when microfinance is being accepted as a solution for creating
sustainable access to financial services for poor and low-income people.
خلاصه ماشینی:
با توجه به تکنولوژی وامدهی گروهی بدون اخذ وثيقة فيزيکی (با اتکاء به وثيقه اجتماعی) که توسط اکثر مؤسسات مالية خرد بهکار گرفته شده است اين ويژگی محيط روستائی، نرخ بازپرداخت بالای اعتبار را بهدنبال دارد (مباحث نظری و تجربی مربوط به نوع تکنولوژی وامدهی در بخشهای بعدی اين مقاله ارائه ميشود){5}.
بسياری از محققان مالية خرد که بيشتر در غالب مکتب دانشگاه اوهايو قرار دارند، همراه با مؤسسات توسعه دهنده مالية خرد نظير سیجیایپی، يواسايد و فينسا، بر اين باورند که يکی از مهمترين سازوکارهای هدفگذاری مستقيم برای فقرا و جلوگيری از ورود افراد دارای نفوذ، ارائة اعتبار براساس نرخ بهرة بازار است، چرا که اعطای اعتبار با نرخهایترجيحی و يارانهای بيشترين آسيب را به فرآيند اصابت به گروه هدف وارد میكند.
جدول3 - شاخصهای عملکرد بر اساس بازار هدف سال 2004 (نمونة 302 تائی، ارقام متوسط) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} مأخذ: ضميمة آماری بولتن بانکداری خرد، شمارة 12، آوريل 2006 4- محيط کلان و سياستهای دولت چند دهة دخالتهای مستقيم دولت در کشورهای درحال توسعه که عمدتاً به شکل اعتبارات يارانهای با نرخهای بهرة ترجيحی توسط مؤسسات و بانکهای تحت مالکيت دولت انجام میگرفت، نشان داد اين اعتبارات يا نصيب گروههای غيرفقير و دارای نفوذ میشد و گروه هدف را پوشش نمیداد، يا بهدليل عدم مکانيسم صحيح اعطای اعتبار نرخ سوخت وامها بسيار بالا بود (در مواردی بيش از 50 درصد) و بدتر از همه نرخ بهرة پائين و نرخ سوخت بالا موجب تدوام وابستگی به منابع دولتی و حاميان مالی میشد (هلمز 2006، هولم و موزلی 1996، مرداچ 1999، استيگليتز و هوف 1993).