چکیده:
در مجموعه داستان از پرنده های مهاجر بپرس نوشته سیمین دانشور، داستان کوتاهی به نام «میزگرد» وجود دارد که از هر حیث نامتعارف به نظر می رسد. این داستان را یک «مصاحبه گر» روایت می کند که با برخی شخصیت های اسطوره ای و ادبی – رستم، سعدی، حافظ و اخوان – به گفت و گو نشسته است. پیرنگ داستنان عمدتا تشکیل شده است از پرسش های مصاحبه گر و پاسخ هایی که شخصیت های یاد شده به او می دهند . به علاوه جملات معدودی که مصاحبه گر در پرانتز اضافه می کند و بیشتر به توضیحات مربوط به صجنه و نحوه عمل شخصیت ها در نمایش نامه شباهت دارند، مانند این که می گویند: «رستم سر به زیر می اندازد. اشک می ریزد روی ریش دوشاخه اش ...» ( دانشور ، ص 23) ...
خلاصه ماشینی:
"گرد هم آمدن این شخصیتها که در سه برهه زمانی میزیستهاند چگونه میتواند میسر شود و نویسنده، با این زمانپریشی، چه مفاهیم یا کدام معانی را به ذهن خواننده متبادر میسازد؟ وجه اشتراک سه شاعر پیشگفته این است که، به رغم تعلق به دورههای تاریخی متفاوت، هر سه واجد حیات عینی بودهاند؛ حالآنکه رستم شخصیتی اسطورهای و قهرمان اثری ادبی متعلق به بیش از یکهزار سال پیش (شاهنامه) است و بیرون از اذهان خوانندگان آن اثر نمیتوانسته وجود داشته باشد.
این رویارویی با عرفها و استنباطهای دیرآشنا چه کار کردی دارد و در قرائت این داستان چه دلالتی میتوان برای آن قایل شد؟ اصولا از داستانی که گفت وگوی یک راوی با شخصیتهای ادبـی ادوار گوناگون و شخصیتی اسطورهای را روایت میکند ــ گفت وگویی که مشحون از آیرونی و وضعیت خلاف توقع است ــ چه معنایی برمیآید؟ این پرسشها برخی از طبیعیترین سؤالاتی هستند که، برای یافتن معنا در این داستان، به ذهن هر خواننده متبادر میشوند.
برای مثال، در این مورد، میتوان گفت توانائی معرفتشناسانه حافظ برای فهم چند و چون یا دلالتهای ملاقاتش با امیر تیمور محدود است؛ زیرا او رویدادهای تاریخی را روایت میکند که هم مشاهدهگر آن بوده و هم در آن ایفای نقش کرده است.
همانگونه که ادبیات را نمیتوان با سنجههایی از قبیل صدق و کذب بررسی کرد، تاریخ را هم نمیتوان واجد حقیقت واحد یا حقیقت مسلم دانست بلکه باید گفت تاریخ مجموعهای از شخصیتها و تأثیر رفتار آنها در شکلگیری رویدادهای گذشته است، اما آنچه از یک منظر (در یک روایت) حقیقت مسلم تاریخی شمرده میشود از منظری دیگر (در روایتی متفاوت) میتواند کذب محض باشد."