خلاصه ماشینی:
"ولی مداخله ارتش سرخ در تظاهرات روز پنجم آبان23[13] برای حزب کمونیست توده و دولت شوروی بسیار گران تمام شد؛ زیرا بعد از جریان مذکور بود که پرستیژ حزب توده متزلزل و در اندکمدتی بهکلی از بین رفت و علاوهبراینکه دولت شوروی از این نمایش مفتضح نتوانست بهنفع مقاصد خویش استفاده کند، بلکه بهعکس، بروز آن حوادث لرزاننده، موجب انزجار و تنفر عمومی ملت ایران نیز گردید؛ بهطوریکه کافتارادزه ناگزیر مجبور شد با دست خالی خاک ایران را ترک نماید.
ولی برای نسل بیدار و هوشیار کنونی ایران [مخاطبان نگارنده در سالهای اول انقلاب اسلامی] باید ذکر کنیم که آن ماجرا به همینجا خاتمه نیافت؛ زیرا انعکاس مداخله ارتش سرخ آنچنان وسیع شد که دیگر کلمات مودبانه دیپلماسی نیز نمیتوانست در مقابل خشم پرسطوت ملت ایران موضوع را در زیر پوشش تعارفات سیاسی پنهان و مخفی بدارد و در همین روزهای استثنایی و سرنوشتساز تاریخ ایران بود که مصدق یکبار دیگر رسالت ملی خود را به منصة ظهور و اثبات رسانید.
توست که کوتاه میآید، من به خواست خدا تا ریشه خائنین را نکنم، دست برنمیدارم!» عاقبت، ناگزیر، سایر نمایندگان نیز کرسیها را ترک نموده و از مجلس خارج شدند، ولی همانشب رادیو لندن (بیبیسی) گفت: «لنکرانی، یکی از نمایندگان پارلمان که از دیپلماتهای روحانی و ورزیده ایران است، مانند شیر غرید و طرح انجمن سهجانبه را از بین برد!» یک توضیح ضروری خوانندگان محترم تصدیق خواهند فرمود که بیان منظم حوادث هولناک پس از شهریور 1320، برای نویسنده که غالب اسناد و مدارک تاریخی اختصاصی را متاسفانه در طول درگیریهای متعدد با نظام طاغوتی از دست داده است، بهسادگی امکانپذیر نمیباشد؛ لذا با استفاده از محفوظات، امیدوار است قسمتهایی از تاریخ آن دوران پرخوفوخطر را نقل [کنم] و خوانندگان عزیز را، تاآنجاکه میسور است، در جریان وقایع بگذارم."