خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگر،با توجه به وجود ریسکهای متفاوت (عملیاتی،اعتباری،بازار و قانونی)و همچنین مباحث مربوط به خصوصیسازی و بحث سودآوری،بانکها در مورد مدیریت نقدینگی با نوعی نااطمینانی در انتخاب استراتژی بهینه مواجه میشوند،به طوری که در بحث تجهیز منابع،اگر هدف سودآوری باشد،میبایست هدفگذاری بر اساس جمعآوری منابع ارزان قیمت باشد که در آن صورت،با ریسک عدم پایداری اینگونه از منابع و سپردهها مواجه میشوند و برعکس،اگر هدف کاهش ریسک باشد،میبایست به جمعآوری منابع و سپردههایی اقدام نمایند که پایداری بیشتری دارند(سپردههای مدتدار)که این امر با افزایش هزینه عملیاتی همراه است.
اگر تخصیص منابع و ارایه تسهیلات با هدف جلوگیری از ریسک باشد،بانک میبایست نسبت به پرداخت تسهیلات کوتاهمدت اقدام نماید،زیرا تنها در این صورت است که ریسک اعتباری و بازار،به خاطر بازگشت سریع سرمایه،به حداقل میرسد.
بنابراین،جریان خروجی نقدی بیشتر از جریان (به تصویر صفحه مراجعه شود) ورودی نقدی خواهد شد و این،بدان معنی است که بانک باید بین پرداخت نرخهای بالاتر بهره برای جذب سپردههای جدید، فروش تعدادی از داراییهای مالی که به سرعت در بازار نقدشونده هستند،و یا فروش داراییهای با نقدینگی کم مانند وامها با قیمتی پایینتر که منجر به زیان میشوند،یکی را انتخاب کند.
PP /2001/ Hitchins,Hogg and Mallet ) با استفاده از روش تبدیل داراییهای مالی به اوراق بهادار ( Securitization Asset )از طریق صدور اوراق مالی مشتقه همراه با قراردادهای تسهیلاتی اعطایی(طراحی اختیار فروش در میان قراردادها- Long Puton the Contracts ) ،میتوان ریسک نقدینگی را تا حد زیادی در بانکها مدیریت کرد."