خلاصه ماشینی:
"ضمیر مفعولی و اضافی:م،ت،ش،مان،تان، شان» اغلب استادان دیگری که پس از «پنج استاد»در این راه گام نهاده و به نوشتن دستور زبان پرداختهاند،ظاهرا همین کتاب را سرمشق قرار دادهاند.
اگر به فعل بچسبند مفعول راییند3، مانند:دیدمش»4 علاوه بر کتابهای دستوری چون «دستورنامه»،تألیف دکتر محمد جواد مشکور دستور آموزشی(دکتر وزینپور)دستور زبان دکتر شریعت،دکتر خانلری،دستور زبانهای مراکز تربیت معلم و دبیرستانها-که در تمام آنها،به تقلید یا تسامح این اصطلاحات به کار رفته-در دستوری که دو استاد محقق زیر عنوان«دستور زبان فارسی 2»نگاشتهاند،نیز این اصطلاح همچنان به چشم میخورد.
»7(لابد اگر بین اسم و فعل بیایند ضمیر مفعولی خواهند بود!) حقیقت کدام است؟آیا در زبان فارسی ضمیر خاصی به نام ضمیر فاعلی هست؟آیا شناسه از انواع ضمایر است؟ضمیر مفعولی یا ضمیر اضافی کدامند؟آیا همانطور که کلماتی را ضمیر شخصی یا مشترک مینامیم،کلماتی نیز هستند که بر مفهوم فاعلی یا مفعولی دلالت کنند،مانند صفت مفعولی یا صفت فاعلی یا نسبی که دارای ساختار و مفهوم معینی هستند؟8 به نظر نگارنده،حقیقت امر آن است که در زبان فارسی،به کار بردن مقوله و اصطلاحی به نام ضمیر فاعلی و مفعولی خطا و معلول عللی است که در پی خواهد آمد.
وجود ندارد15و پیدایش اینگونه اصطلاحات،تاثیرپذیری از زبان انگلیسی و به کار بردن آنها در فارسی از روی بیدقتی و تسامح است و البته جایز نیست و بهتر آن است که در کاربرد اصطلاحات دقت نظر بیشتری داشته باشیم.
آیا برای ضمایر مورد بحث نیز چنین معیارهای ساختاری در زبان فارسی وجود دارد؟ (9)-در اغلب کتب دستور،تعریف صحیحی از دستور زبان به دست داده نشده است."