چکیده:
این مقاله تلاش دارد که با توجه به فزونی گرفتن ناگهانی نوشتههای
جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک در ایران و اهمیت فزونی گیرنده انتقال درست مفاهیم
جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک در محیط دانشگاهی ایرانی، پارهای از مفاهیم در این
مقوله را مورد بحث و بررسی قرار دهد.در این برخورد تلاش شده است تا با بررسی برخی
از مفاهیم مطرح در جغرافیا سیاسی و ژئوپلیتیک کنونی، تعاریف کوتاهی از هر یک از این
مفاهیم به دست داده شود و با روشن ساختن دامنه بحث هر یک، از تداخل و ابهام در
برخورد با این مفاهیم جلوگیری شود.مفاهیمی که مورد بررسی هستند به قرار زیرند:کشور،
حکومت، دولت، مرز و بوم یا سرزمین، دموکراسی و انتخاب، امت و ملت و هویت،
ناسیونالیزم و پاتریاتیزم و منافع ملی، قدرت، امنیت، علت و بودی، نظام جهانی و نظام
بینالمللی، گروهبندی منطقهای و همگرایی منطقهای، امپریالیزم غیر رسمی،
جهانگرایی یا جهانی شدن، و نظریههایی چون برخورد تمدنها و پایان گرفتن تاریخ و
نظام نوین جهانی.با این بررسی، مقاله یاری دادن به پیگیری هوشیارانه نقشآفرینی
مکانیزم جغرافیای سیاسی در داخل ایران و در منطقه و چگونگیها در نظام جهانی و
منطقهای را هدف قرار میدهد.به گفته دیگر، هدف مورد نظر مقاله یاری دادن به چیره
ساختن مطالعات ایرانی جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک است بر اندیشههای وارداتی و
مفهومپردازیهای بیگانه با منافع ملی ایرانی تا ایرانیان بتوانند آسانتر
توانمندیهای سیاسی، اقتصادی، استراتژیک و استعدادهای محیطی خود را از ژرفای موقعیت
و زمینههای جغرافیای ایران بیرون کشیده و جغرافیای کشور را، در عمل، به«قدرت»تبدیل
کنند.
خلاصه ماشینی:
"پیشگفتار فزونی گرفتن ناگهانی نوشتههای جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک در شش سال اخیر در کتب و رسانههای فارسی زبان، بویژه در اطلاعات سیاسی-اقتصادی، به منظور تجزیه و تحلیل چگونگی بروز، اثرگذاری، و پیامدهای دو رویداد بزرگ دهه 1990، یعنی فروپاشی جهان دو قطبی در نتیجه سرنگون شدن اتحاد شوروی پیشین و پیمان ورشو، و حمله عراق به کویت که به صفآرایی بزرگ در اردوگاه باختر پیشین(پیمان ناتو)برای بازسازی استقلال سیاسی کویت و اثر گذاردن این دو رویداد بر نظام دگرگون شونده جهانی، مباحث«جغرافیای سیاسی»و«ژئوپولیتیک»را به جمع مباحث کاربردی جاری در فرهنگ سیاسی روزمره دنیای فارسی زبان افزود.
اگر چه نظریه«برخورد تمدنها»از هانتینگتن از سوی همه اندیشمندان سیاسی و جهانیاندیشان دانشگاهی به تمسخر گرفته و رد شده است، نوشتههای وی در این برخورد میتواند زمینهای فلسفی را، با همه سستیهایش، در اختیار گذارد برای درک علل و چگونگی گسترش یافتن اندیشههای دست راستی افراطی در دنیای مسیحی اروپایی و امریکایی، و اینکه چگونه یک دست راستی افراطی همانند نیوتن گینگریچ 1 با طرح اندیشه«تجدید حیات تمدن امریکایی»که اساس نژادپرستانه دارد، میتواند طرفداران فراوانی در ایالات متحده پیدا کند و او را به مرکز قدرت در ایالات متحده نزدیک کند.
دو اصطلاح«حکومت»و«دولت»در روزگاران کهنتر و پیش از پیدایش مفاهیم نوین اروپایی مربوط به این دو در فارسی وجود داشته و به گونهای نامنظم و بیقاعده مورد استفاده بود، چنانکه، برای مثال، در پارهای از نوشتههای کهنتر میبینیم که هم از«حکومت صفوی»و هم از«دولت صفوی»سخن رفته است که این دومی نادرست است؛دوم اینکه در ایالات متحده رئیس جمهور هم«رئیس حکومت Head of state»است و هم«رئیس دولت of Administration Head»و این زمینهای است که سبب اشتباه کاربردی دو مفهوم مورد بحث نزد برخی کسان میشود که نظام سیاسی ایالات متحده را ملاک بحث قرار میدهند."