چکیده:
:بحث استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی بیشتر به کشورهای در حال توسعه مربوط
میشود.در این مقاله استدلال شده که نه تنها استقلال اقتصادی پیوندی عمیق با
استقلال سیاسی دارد.بلکه شرط لازم برقراری آن، استقلال سیاسی است.متعاقب گذر از سطح
خاصی از بلوغ استقلال سیاسی، زمینه نمو استقلال اقتصادی فراهم میگردد.متقابلا در
سطوح مختلف توسعه اقتصادی، شدت رشد استقلال و توسعه سیاسی متفاوت است.هر اندازه سطح
توسعه یافتگی کشورها پایینتر باشد، تجربه مردم آنها در کسب استقلال سیاسی کمتر است
و هر چقدر در استقلال سیاسی کم تجربگی بیشتر مشهود باشد، آشنایی مردم با استقلال
اقتصادی کممایهتر خواهد بود.بنابر این رابطهای که بین توسعه یافتگی و استقلال در
وجود سیاسی و اقتصادی برقرار است، به شکل معادلهای خطی میباشد.
خلاصه ماشینی:
"بسیاری از کشورهای جهان سوم دارای منابع زیرزمینی ذی قیمتی هستند، ولی دانش فنی بارورسازی آنها را ندارند، چون به عملآوری آن بشدت نیاز دارند یا حتی به استخراج و صدور آن برای کسب درآمد ارزی سخت محتاج هستند؛لذا دست نیاز به سی کشورهای صاحب دانش فن دراز میکنند و آنها نیز بدون گرفتن امتیاز سیاسی و نظامی حاضر انتقال آن دانش فنی نخواهند بوده اینجاست که حلقههای وابستگی به گردن اقتصاد و در نتیجه سیاست جهان سوم افکنده میشود، حتی کشوری چون ژاپن با آن قدرت صنعتی، وقتی یک هفته از تحریم نفتی اعراب علیه غرب گذشت، تغییر موضع داده و راه خود را از غرب با محکوم سازی اسرائیل مبنی بر پذیرفتن قطعنامههای شورای امنیت جدا ساخت تا به نفت خلیج فارس دسترسی داشته باشد.
اگر این فرض را بپذیریم که توسعه رابطهای مستقیم با سطح علوم و دانش و پیشرفت و آگاهی مردم جوامع دارد و استقلال سیاسی را انضباطی بدانیم که مردم تحت مکانیسم آن، روابط ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در راستای خواستههای خود در کشورشان برای زندگی بهتر و عادلانهتر و رفاه بیشتر تنظیم مینمایند، میتوان فرض دومی را مطرح کرد، مبنی بر اینکه برقراری انضباط منتج از استقلال سیاسی در میان مردم آگاه و اهل دانش آسانتر است.
همه نظریههای مذکور، فرمول بظاهر بیزبان«شمال-جنوب»را مبنا قرار دادهاند که این فرمول«شمال- جنوب»علاوه بر اینکه یک واقعیت جغرافیایی است، به هر حال متضمن مفهوم بسیار متضاد ایدئولوژیک و سیاسی نیز هست؛زیرا تمامی هدف آن مبارزه اجتماعی با هر گونه تلاش و کوششی است که برای تحلیل علل و عواملی که کشورهای در حال رشد را از داشتن حقوق مساوی در داخل محور اقتصاد جهان سرمایهداری محروم کرده به کار میرود در این فرمول، همه نوع ایدههایی که منعکس کننده استثمار بین المللی است، مستتر است."