چکیده:
تنوع و تکثر ادیان (کثرت دینی) واقعیتی انکارناپذیر است، اما مهم
چگونگی مواجهه با این واقعیت است. در مقابل دعاوی صدق و
حقیقتمندی ادیان مختلف و همچنین ادعای نجات بخشی آنها چه موضعی
باید اتخاذ کرد؟ این مسأله امروزه به یکی از مهمترین و بحثانگیزترین
مباحث فلسفهی دین و کلام جدید تبدیل شده و توجه بسیاری از اندیشمندان
دینی و غیردینی را به خود معطوف ساخته است. در پاسخ به این مسأله، سه
رویکرد عمده پدید آمده است؛ انحصار گرایی، شمول گرایی و کثرت
گرایی دینی.
رویکرد کثرت گرایانه بیشتر با نام جان هیک، فیلسوف دینی معاصر،
گره خورده است. در میان الهیدانان انگلیسی، هیک یکی از مهمترین
کسانی است که یافتن پاسخی نظاممند به مسائل فکری دربارهی ادیان دیگر را
مهم تلقی کرده، و از این رو فلسفه و الهیات وی در خور توجه است.
کثرت گرایی دینی، گرچه ابتدائا در متون فلسفهی دین و الهیات مسیحی
مطرح شد، اما چند سالی است که نظر برخی از متفکران اسلامی نیز بدان
معطوف شده، و چالشهایی را در حوزهی اندیشهی دینی پدید آورده است.
به همین سبب، در این نوشتار تلاش بر آن است که با استفاده از آراء و
نظریات استاد مطهری و استاد جعفری، علاوه بر جست و جو از دیدگاه
ایشان در باب مسألهی ادیان دیگر (کثرت دین)، مشخصا موضع این دو
متفکر در خصوص نظریهی کثرت گرایی دینی نیز تبیین شود. در این راستا،
پس از تبیین بحث و طرح مباحث مقدماتی و بسترهای تاریخی کثرت گرایی
و همچنین برخی نظریات کثرت گرایانه، دیدگاه جان هیک دربارهی کثرت
گرایی دینی حقیقتشناختی، گزارش و سپس با تکیه بر مبانی و دیدگاههای
استاد مطهری و استاد جعفری مورد نقد و بررسی واقع شده است. در ادامهی
بحث، دیدگاه این دو اندیشمند اسلامی در خصوص حقانیت و نجات بخشی
ادیان دیگر تبیین شده است.
به طور خلاصه، در این مقاله استدلال شده است که کثرت گرایی دینی
هیک با تعالیم اسلامی و دیدگاه استاد مطهری و استاد جعفری سازگار نیست.
اشکال اساسی برنامهی کثرت گرایی هیک در نوع نگرش وی به ادیان نهفته
است. وی دین را نوعی واکنش انسانی صرف به واقعیت غایی تعبیر میکند،
در حالی که از دیدگاه استاد مطهری و استاد جعفری، دین از وحی الهی
سرچشمه میگیرد، و لذا تنوع ادیان نه به دلیل تجارب مختلف از حقیقت
مختلف، بلکه ناشی از مشیت الهی است. این دو استاد در مواجهه با موضوع
کثرت دینی به روش درون دینی و بیشتر به آیات قرآن کریم توسل
میجویند و وحدت دینی (وحدت حقیقی ادیان) را اثبات میکنند. در نگاه
قرآنی این دو، ادیان و شرایع الهی، مراتب تفصیل وحی الهی و تجلیات
گوناگون حقیقت زنده (اسلام)اند. استاد مطهری و استاد جعفری با نگرش
وحدت گرایانهای که به ادیان الهی دارند، معتقدند که اسلام، یعنی تسلیم
شدن در برابر حقیقت، تنها دین خدا از آدم تا خاتم است. بنابر این اساس،
حقیقت دینی در ادیان دیگر نیز وجود دارد تا پیروان آنها هم بتوانند به
نجات و رستگاری نایل شوند. با این حال بر این باورند که دین در طول
تاریخ و اعصار مختلف، جلوههای متنوع دارد و آخرین و کاملترین جلوهی
آن در اسلام محمدی صلیاللهعلیهوآله تجلی و بروز یافته است و انسانها باید از آن
پیروی نمایند.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، ادعای کسانی که پیامبران علیهمالسلام را بر صراطی مستقیم، یعنی یکی از راههای راست میدانند (سروش، 1377 ، 27) و یا کسانی که معتقدند آیهی «اهدنا الصراط المستقیم» آیهای باز و فراگیر بوده و همهی پیروان ادیان در یک زمان را شامل میشود (لینگز، 1383 ، 63)، باطل میشود؛ چرا که منظور از «صراط مستقیم» (به صورت نکره)، نظیر «اسلام عام و مطلق»، راهی است که تمام انبیا به آن دعوت کردهاند و آن چیزی نیست جز پرستش خدا و اجتناب از طاغوت و شیطان که در ادیان الهی تبلور یافته است و لذا «صراط مستقیم» همانند «اسلام عام» گرچه یک حقیقت بیش ندارد، ولی در طول تاریخ و اعصار مختلف مصادیق و جلوههای متعددی (شرایع) پیدا کرده است که هر شریعتی در عصر ویژهی خود مصداق راه مستقیم است.
کثرت گرایی ناظر به نجات (یا کثرت گرایی دینی نجات شناختی) نیز مدعی است که تنها یک دین راه واقعی رستگاری و نجات را به دست نمیدهد، بلکه همهی ادیان راهی به سوی نجات عرضه میکنند و منظور از نجات، تحول از «خود محوری» به «خدا محوری» است، اما چنین نگرشی نسبت به ادیان، دور از واقعیت و کاملا سطحی است؟ چرا که ادیان مختلف دیدگاههای گوناگونی نسبت به این خدامحوری دارند، و لذا تطبیق چنین آموزهای بر ادیان متعدد بسیار مشکل است."