چکیده:
در نگاه ژرف و دقیق شهید مطهری، دین، انکار ناپذیرترین جریان و
کارامدترین عامل در حیات فردی و اجتماعی است. از آنجا که دین بر مبنا و
اساس فطرت انسان شکل یافته نمیتواند با پویایی و نوآوری انسان در تضاد
باشد. زیرا از خصوصیات ذاتی بشر این است که آفرینش او به گونهای است
که در پی تحول، پویایی و نوآوری است.
بیتردید، خرد و دانش ابزار و عامل اصلی توسعه و پیشرفت به شمار
میآید. از آنجا که در بینش و نگرش اسلامی میان عقل و علم و دین پیوند
ناگسستنی وجود دارد، دین خود بهترین محرک و مهمترین عامل
برانگیزانندهی توسعه است.
لذا به اعتقاد شهید مطهری برای افزایش کارامدی هر چه بیشتر اسلام در
فرایند توسعه، هرگز نیازی به «اصلاح دینی» نیست، بلکه تنها با «اصلاح
دینداری»، در بستر درک و فهم صحیح آموزههای دینی و انطباق رفتارها و
روابط اجتماعی با حقایق دین اسلام، میسر است.
خلاصه ماشینی:
"(همان، 41) بینیازی از تجدید نبوت وی در توضیح و تبیین بیشتر این مطلب میگوید: اکنون باید ببینیم چرا در گذشته نبوتها تجدید میشد و پیامبران علیهمالسلام یکی پس از دیگری میآمدند، هر چند همهی آن پیامبران صاحب قانون و شریعت نبودند و غالبا برای اجرای شریعت موجود مبعوث میشدهاند؟ و چرا پس از حضرت خاتم النبیین صلیاللهعلیهوآله ، این جریان پایان یافت و نه تنها پیامبر تشریعی (صاحب شریعت) نیامده و نخواهد آمد، حتی پیامبر تبلیغی نیز نیامده و نخواهد آمد؟ چرا؟ (همان، 36) به نظر ایشان فلسفه و علت تجدید نبوتهای تشریعی و تبلیغی و ظهور پیامبران پیایی و متوقف شدن همهی آنها بعد از ظهور پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در این است که بشر در گذشته، به علت عدم رشد و بلوغ فکری و عقلی قادر به حفظ کتاب آسمانی خود نبود، معمولا کتب آسمانی مورد تحریف و تبدیل قرار میگرفت، اما هنگامی که بشر به پایهای از عقل و درجهای از بلوغ دست یافت که خود توانست نیاز خود را به دین درک کند و در نتیجه به نگهداری و بهرهگیری از آن بپردازد، دیگر نیازی به ارسال رسل نبود.
(همان، 1372 ، 19) ه ) طرح جامع و کامل دین همچنان که گذشت، از نگاه شهید مطهری، انسان موجودی اجتماعی است و زندگی اجتماعی او مسائل و مشکلات بسیاری را پیش روی او قرار میدهد که بیتردید باید به حل تمامی آنها همت گمارد، و نیز به دلیل همین اجتماعی بودنش است که نمیتواند راه خود را از دیگران جدا نموده و راه و رسم مستقلی را برای خود برگزیند، زیرا که سعادت و کمال او با سعادت و کمال دیگران پیوسته و درهم آمیخته است، بنابر این، باید خیر و سعادت خود را در صراطی بجوید که خیر و سعادت جامعه و اجتماع در آن جستجو میشود."