خلاصه ماشینی:
"با این تلقی جدید به اوضاع پیرامون خود مینگرند و از خود می پرسند:"خوب،چه فرقی میکند،چرا باید بین انسانها تفاوت قایل شد،چه فرقی دارد که رئیس جمهور از میان سفید پوستان یا از بین رنگین پوستان انتخاب شود؟"آیا این فرضیه قانع کننده است؟ برابر با نظریهی ناهماهنگی شناختی(فستینگر، 1959، Festinger )وقتی اشخاص شرایط فعلی خود را(برحسب درآمد،جایگاه،یا قدردانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) معنوی)با گذشته مقایسه میکنند ممکن است نوعی نابرابری غیرمنصفانه استنباط کنند که موجد حالت انگیزشی منفی میشود.
ایران فرض کنیم نظام تصمیمگیری کلان برای سیاست آمریکا در مواجهه با چالش هایی نظیر مسایل داخلی جامعهی آمریکا،صلح در خاورمیانه،چالشهای چندین جانبه با ایران،اتخاذ راهکارهای مناسب با کشورهای،آفریقایی، آمریکای لاتین،خاور دور و اژدهای رمیدهای به نام چین شرایط به قدرت رسیدن اوباما را به عنوان یک گزینهی مناسب فراهم آورده است.
)و در سیاست خارجی خود، عراق،افغانستان،ایران،فلسطین،فشار براسراییل به منظور بازپس دادن سرزمینهای اشغالی برای تدارک صلح مستمر و پایدار بین عربان و اسراییلیان،استقرار موشکهای آمریکایی در اروپای شرقی،تلاش برای جلوگیری از جنگ سرد،شکاف ناتو،مقابلهی یورو با دلار،اژدهایی به نام چین،غول اقتصاد دنیا،ژاپن و سرانجام چپهای سربرآورده در حیاط خلوت این کشور در سرتاسر آمریکای لاتین روبهرو خواهد بود و تازه اینها گوشهای از مشکلات و گرفتاریهای اوباما درآغاز حکومتاش میباشد،چنانچه پارادوکس خطرناک پسکشیدن حاکمیت سفیدپوست سرتاسر تاریخ آمریکا را از درگیرشدن با پیچیدهترین و خطرناکترین مشکلات سیاسی 150 سال پیشروی آمریکا در نظر نگیریم....."