خلاصه ماشینی:
"سوگنامه این خبر از مجلسی(19) نقل است در اخبار قم ثبت گشته درکتب از او همه اسرار قم گفت در سال دوصد ازهجرت خیرالانام کرد مإمون دعوت از موسی الرضا هشتم امام پس روان شد از مدینه سوی خاک پاک طوس آن ولی حق, امام هشتمین, شمس الشموس از فراقش شد چنان معصومه زار و دل فکار کز کف خود داد آرام و توان, صبر و قرار آن مهین بانو پس از یک سال دوری و محن بهر دیدار برادر, چشم پوشید از وطن از مدینه شد روان با شوق بیرون از بیان تا به شهر ساوه بیماری گرفت از او عنان گشت چون از این سفر موسی بن خزرج باخبر شد به استقبال آن بانوی دین با کر و فر گوی سبقت را ربود از جمع در نیک اختری موسی آن فرخنده بخت آل سعد اشعری پس مهار ناقه آن مفخر کون و مکان خود گرفت و شد به پای شوق سوی قم روان ریختند از شوق دل برگرد آن بانوی دین دوستان و شیعیانش از یسار و از یمن چون که در قم کرد منزل کاروان اشتیاق شد بلند از بستر بیماریش بانگ فراق کرد بانو جان خود تسلیم بر جان آفرین آفرین بر همت بانوی عالم, آفرین بود موسی را به قم باغی و ملکی دلگشا چون بساط سبزه و مانند گلشن جانفزا گفت سردابی در آنجا بهر بانو برکنند تا به دنیا و به عقبی ازنهالش برکنند بهر دفن حضرتش دیدند بی گرد وغبار دو سوار با نقاب از دور گشتند آشکار آن دو بعد از خدمت و تعظیم و اکرام و نماز دفن کردند آن بدن را با دو صد سوز و گداز خود نمی دانم ملک بودند یا از اولیإ یاتقی بودش به همراه علی موسی الرضا از محن موسی بن خزرج سایبانی ساختی برسر قبرش به فریاد و فغان پرداختی بعد از آن برپای کرد این بارگه بنت الجواد تا که گردد قبلگاه مردم نیکونهاد دختر یک اختر مولا جواد آن میر دین گشت مدفون درکنار عمه خود دل غمین(20) پی نوشتها: 1 ـ حیات الست, ص 11."