خلاصه ماشینی:
"امین را با امانت میکنم یاد پژوهشگر بود قاضی و استاد به نظم آورد کورش را به دیوان همان شاهنشه جاوید ایران ز فرهنگ گران آریایی نموده آتشی از پارسایی سخنسنج و سخندان و سخنران به حافظ کرده رو از روی ایمان چو رستم کرده غوغایی در ایران به جنگ فکرها در شام و توران خدایا او امانت را امین است که جزو عالمان راستین است 879-سعیده فاطمی (کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی) ای امین ای که در سخندانی شدهیی خواجه حافظ ثانی با چنین دانش و کمال و هنر افتخاری به خلق ایرانی 979-احمد مبینی کرمانشاهی امین محبوب هر پیر و جوان است که دانشمند و راد و مهربان است نمیترسم ز حرف خلق و گویم که او والاترین مرد زمان است یقین دارم ز عمق دل که او را سرافرازی ایران،آرمان است به شعر و شاعری،فردوسی عصر حکیمی نکتهبین و کاردان است یقین کز نسل پاک مرتضی بود که با چاهش همه شب گفتمان است عجب دریا دلی و پهلوانیست که دشمن در ستیزش ناتوان است «امین»را میستایم همچو شاگرد «معینی»را«امین»پیر مغان است 089-حسین حاجی نوروز(نوروزی) (از اعضای قدیمی انجمن ادبی ایران از زمان ریاست مرحوم استاد محمد علی ناصح)تقدیم به پروفسور سید حسن امین (ریاست انجمن ادبی ایران) آن کس که مرا راحت جان است،امین است بر کالبدم تاب و توان است،امین است آنکس که بود چون گل شاداب گلستان بر من چو بهاران به خزان است،امین است آن کس که عیان است به روز من و شبها چون مهر فروزنده نهان است،امین است آن کس که مدیر است به مهنامهی حافظ محبوب همه پیر و جوان است،امین است آن کس که در آموختن علم به مردم کوشنده به روزان و شبان است،امین است آن کس که ندارد زر و سیمی و متاعش کلک است و زبان است و دهان است،امین است آن کس که مقالات به مهنامه نویسد نثرش همه چون نظم،روان است،امین است آن کس که به مهنامهی حافظ بود عاشق چون زهره و زاوش به قران است،امین است آن کس که به تحصیل چه داخل و چه خارج بیداری شبهاش عیان است،امین است آن کس که مقامش بود از زحمت بسیار مشهور و سرافراز جهان است،امین است آن کس که به نوروزی شاعر بود استاد بر پیکر شاگرد چون جان است،امین است 189-مهندس ناصر ناصری بخواندم حافظ استاد امین را چنان مهنامهی خوب وزین را بگفتم ای جوان!باید ستودن چنین مرد شریف نازنین را 289-رقیه تاجبخش آن را که چنین خلق خوش و روی نکوست او را همهی خلق جهان دارد دوست هرگز ز امین توقعی جز ایننیست «کز کوزه همان برون تراود که در اوست» 389-افسانه صفرپور-تهران این شعر در روز هفتم آذر 8831 همراه یک نسخه قرآن مجید به دفتر مجله هدیه شده بود."