خلاصه ماشینی:
"پس چرا خشم و نارضایتی مردم این بار به مراتب بیشتر از گذشته بروز کرده است و روزنامهنگاران،رسانهها،سازمانهای غیر دولتی و افکار عمومی و مردم کوچه و بازار یا شدتی هرچه بیشتر عکس العمل نشان میدهند؟زیرا اکنون مردم به این نتیجه رسیدهاند،مالیاتهایی که تاکنون از آنها گرفته شده،صرف هزینههای گزاف زندگی نماینده گانشان شده است؟به همین سبب مردم نسبت به سلامت قوانین و مسوولان اجرایی و قانونگذاران این کشور اینگونه بیاعتماد شدهاند؟ پس از بروز بحران اقتصادی در کشورهای سرمایهداری پیشرفته،و شکست نظامی در عراق و افغانستان مردم این کشورها ناگهان با این تردید مواجه شدهاند که آیا سیستمی که سالها به آن اعتماد داشتند و آنرا کارا صحیح و قابل اتکا میدانستند،دارای هیچ عیب و نقصی نبوده است؟تا این زمان پیدایی جنجالهای اقتصادی و سیاسی برای آنها به عنوان تخلفاتی که همواره امکان پیدایی آن به یک استثنا که با برکناری و یا استعفال فرد خاطی و حد اکثر با مجازات حزب حاکم در انتخابا پایان میپذیرفت قابل قبول بود،اما با بروز بحران اعتماد در این جوامع و شکلگیری بیاعتمادی نسبت به کارایی و سالم بودن سیستم موجود زمینه برای بدبینیهای بیشتر آماده شد و مردم این کشورها گویی ناگهان از خوابی طولانی برخاسته باشند و با وقایعی مواجه شده باشند که هرگز تصور آنرا هم نمیکردند اولین مورد وقتی بود که متوجه شدند که مدیران بانکهای ورشکسته مبالغ هنگفتی را از محل کمکهای دولت که برای جلوگیری از ورشکستهگی آنها پراخته شده بود را به عنوان پاداش دریافت کردند."