خلاصه ماشینی:
"به راستی،پایینبودن بهرهوری نیروی کار ناشی از ضد ارزش بودن ساختار"اخلاق اقتصاد"حاکم بر جامعه است یا این بحران ناشی از حریم ضدارزشی ساختار "اقتصاد اخلاقی"است که طی چندین دهه گذشته پایهریزی شده است؟بههرحال و در هردو صورت این وضعیت نگرانکننده است و هنگامی این نگرانی تشدید میشود که ایران بهشت مالیاتگریزان باشد و فرار مالیاتی ارزش تلقی شود.
به راستی،چرا فرار مالیاتی در جهان معاصر به یک ارزش تبدیل شده است؟آیا توزیع نابرابر ثروت، انحصارگرایی و متمرکزشدن قدرت در دست طبقات ذینفع نمیتواند عامل مهم زمینهسازی برای فرار مالیاتی برخی از طبقات اجتماعی بشمار آید؟بدیهی است که باورها و رویههای رفتاری دهههای قبل نیز زمینه بهوجودآمدن این نارسایی را شکل دادهاند.
تجربه غرب-آمریکا-نیز نشان میدهد که تا زمانی که"آل کاپون"ها ساختار مدیریت بازار را در دست داشتند،سرمایهداری انحصارگرای بازار،اجازه هیچ نوع حرکت سازندهای را برای نظام اقتصادی نمیداد،اما با تصویب"لایحه ضد انحصار"و زمینه رشد"آل کاپون"ها،این فضا کاملا دگرگون شده و محیط برای رشد و بالندگی مساعد فراهم آمده،هرچند که هنوز هم نقاط ضعف کلیدی در این فرایند دیده میشوند8.
دستبردن در حساب بانکی افراد از طریق رایانهها،سادهترین و (به تصویر صفحه مراجعه شود) *بازار سیاه،نقطه اوج بحران اخلاق اقتصادی در یک ساختار است و نشان میدهد که دولتمردان برای اصلاح ساختار اقتصادی، راه درازی را در پیشرو دارند.
زمانی که 75 درصد قدرت اشتغال سرمایههای انسانی در بخش خدمات به کار گرفته میشود و این حجم انبوه اشتغال سراسر بازارهای سیاه و زیرزمینی مرتبط با جرایم قاچاق کالا-از دارو تا انسان-را فرا میگیرد،بهطور یقین،دیگر نمیتوان از"اخلاق اقتصادی"انتظار معجزه داشت."