خلاصه ماشینی:
"با این نگرش، به خوبی درمییابیم که «ایمان به خداوند» و قرار گرفتن در صراط هدایت و رستگاری، با انجام مقدمهای که «کفر به طاغوت و نفی طاغوتیان» است، صورت میپذیرد و هریک از خدا باوران باید در درون خود، «کفر نسبت به طاغوت» و «ایمان نسبت به الله» را داشته باشند؛ زیرا: کفر و ایمان، قرین یکدگرند هر که را کفر نیست، ایمان نیست این بینش ناب، تجلیبخش حقیقتی است که در آن فرهنگ تولی و تبری5، به معنی دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا، به عنوان «گرایش و گریز» در عرصه «اندیشههای آسمانی» و در شیوههای رفتاری ـ فردی و اجتماعی ـ نمود مییابد تا هریک از دین باوران متعهد، مرزهای دوستی و دشمنی را که باعث تقویت یا تضعیف آرمانهای آسمانی میشود، حفظ نمایند و در نگاه دوستان و دشمنان، برجسته سازند؛ همان گونه که این شیوه را در پاسداری از اموال و دارایی خویش نسبت به دیدهها و دلهای اطرافیان به کار میگیرند.
به دیگر سخن، لعن و نفرین دینباوران به ظالمان، هرگز به عنوان «عمل» و «کنش» محسوب نمیشود، بلکه عکس العمل و واکنشی است که در اثر ستم ستمکاران در احساس و اندیشه خود مییابند؛ همان گونه که قرآن کریم نقض عهد تبهکاران را نسبت به ارزشهای الهی و انسانی باعث لعن خداوند، و سیهدلی آنان میشمرد و میفرماید: «فبما نقضهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیة»10 چنان که در سخنی دیگر انحراف دلهای منحرفان را بازتاب چرخش اولیه آنان از صراط مستقیم سعادت معرفی میکند: «فلما زاغوا ازاغ الله»و فراموشی یاد خداوند ـ به عنوان عامل امید و اطمینان و ایمان ـ را علت فراموشی خود بیان مینماید: «نسوا الله فانساهم انفسهم»11 به عبارت دیگر، «هدایت» دارای سه نوع است: تکوینی، تشریعی و پاداشی."