چکیده:
به رغم محوری بودن ساخت اثربخشی در تئوری سازمانی،این مفهوم بهطور مناسب توسعه نیافته یا تعریف نشده است و توافق کمی در مورد معیارهایی که برای تعریف اثربخشی سازمانی مورد استفاده قرار میگیرند وجود دارد.تنوع مدلها و رویکردهای مورد استفاده و معیارهای اثربخشی محققان بسیار زیاد است.بحث در مورد برتری یک مدل اثربخشی بر سایر مدلها ادامه دارد؛برای مثال،مدافعان مدل هدف،ادعا میکنند که اثربخشی باید برحسب اهداف سنجیده شود؛درحالیکه مدافعان منابع سیستم،مدعی هستند که توانایی برای کسب منابع،مهمترین معیار موفقیت است. در تلاش برای منظم کردن معیارهای مختلف اثربخشی مورد استفاده در تحقیقات تجربی،کمپل و همکارانش ادبیات اثربخشی را بررسی کردند و تمامی متغیرهایی را که به عنوان معیارهای اثربخشی سازمانی پیشنهاد شده بود،تحت عنوان فهرست جامع گردآوری کردند.با استفاده از این فهرست جامع،کویین و رورباف از یک گروه از متخصصان خواستند که معیارها را کاهش دهند و آن را سازماندهی کنند به گونهای که تمامی آنها در سطح تجزیه و تحلیل سازمانی باشد،اشتراک و تداخل نداشته،و خصوصا به عملکرد سازمانی مربوط باشد.فهرست معیارهای نتیجه شده با استفاده از مقیاس چندبعدی در جهت شناسایی ابعاد شناختی زیربنایی،که معیارهای اثربخشی بر آن استوار بود،سازماندهی گردید.کویین و رورباف دریافتند که افراد،ارزیابی در مورد اثربخشی سازمانی را مبتنی بر سه بعد کانون توجه داخلی در مقابل کانون توجه خارجی،ابزار در مقابل اهداف و تخصصی کردن در مقابل ترکیب کردن(عدم تمرکز در مقابل تمرکز)انجام میدهند. معیارها به گونهای به یکدیگر مرتبط شدند که هر ترکیبی از ابعاد، بیانگر و حاکی از تعدادی از معیارهاست.کویین و رورباف دریافتند که این خوشههای معیارهای اثربخشی و ابعاد زیربنایی نشان داده شده با چهار مدل اصلی اثربخشی سازمانی که در گذشته از آن استفاده میشد،سازگار و متناسب است.کویین و رورباف با مرتبط ساختن این مدلها با ابعاد ارزشی،چارچوب ارزشهای چندگانهای مشخص میکنند که به یکی از مدلهای روابط انسانی، سیستم باز،هدف عقلایی و فرایند داخلی منجر میگردد.مدل ارزشهای چندگانه به معیارهای فرهنگ سازمانی در رابطه با اثربخشی سازمانی اشاره نمیکند.نگارنده با همکاری جمعی از صاحبنظران در پی طراحی مدلهای اثربخشی سازمانی با تأکید بر معیارهای فرهنگ سازمانی و با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه اثربخشی و فرهنگ سازمانی است.
خلاصه ماشینی:
"این رویکرد(مدل فرایندی)چهار تأثیر مهم را ترکیب کرده است:ویژگیهای محیطی،ویژگیهای کارکنان، ویژگیهای سازمانی و سیاستها و اقدامات مدیریتی که هریک از اینها باید با سه مورد دیگر برای کسب اثربخشی هماهنگ باشد.
کمپل (1977)ادبیات اثربخشی سازمانی را بررسی و مطرح کرد: «چگونه معیارهای سنجش اثربخشی سازمانی باید بهبود یابد زیرا این معیارها باید برای مقایسه سازمانها،ارزیابی تأثیرات بهبود سازمانی،و تعیین اینکه چه ویژگیهایی از سازمانها مشخصا با اثربخشی سازمانی به عنوان یک ساخت زیربنایی مربوط هستند به کار روند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول شماره 4-خلاصه رویکرد ارزشهای چندگانهبررسی رویکرد ارزشهای چندگانه نتایج نشان میدهد که محققان سازمانی در یک چارچوب نظری ضمنی مشترک هستند و در نتیجه معیارهای اثربخشی سازمانی میتوانند براساس سه محور یا ابعاد ارزشی مرتب شوند.
29 (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل شماره 3-بیان ساده از روابط بین سه بعد ارزشی و معیارهای اثربخشی زوج دوم ارزشهای چندگانه،کانون توجه داخلی در مقابل کانون توجه خارجی،بیانگر معضل اساسی دیگری در زندگی سازمانی است.
مدل هدف عقلایی تأکید زیادی بر کنترل و کانون توجه خارجی دارد و بر معیارهایی که در بخش پایین و سمت راست شکل شماره 3 نشان داده شده است،تأکید میکند:برنامهریزی و هدفگذاری(به عنوان ابزار)و بهرهوری و کارآیی(به عنوان اهداف).
مطالعات کاتر و هسکت52نشان میدهد که سیستم ارزشی (فرهنگ سازمانی)کلید عملکرد عالی است زیرا سیستم ارزشی تمایل به ترغیب و تقویت مدیران برای انجام فعالیتهایی است که به سازمان در انطباق با محیط رقابتی در حال تغییر کمک کند (جدول شماره 5 را بنگرید)."