خلاصه ماشینی:
"تجلیات روح ایرانی دانشمند والامقام و شخصیت علمی، «حسین کاظم زاده ایرانشهر»، یکی از افراد فهمیده ایرانی ادعا دارد که فرهنگ و تمدن ایرانی، با اینکه در روند زمان در معرض تحولات اجتماعی و فرهنگی گوناگون قرار گرفته است، اما از آنجا که تمدن خاص ایرانی «روح فرهنگی» خود را دارد، همواره آن عنصر فرهنگی را حفظ کرده و آن را در عرصههای تاریخی از خود نشان داده است.
این تحول چرا و به چه علت واقع شد؟ اکنون این سؤال مطرح است که چرا مسلمانان در قرن دوم هجری از این روش عینی ـ تجربی که مورد تأکید قرآن بوده، روی برتافتند و روش برهانی و نظری (یونانی) را روش مطالعه فرهنگ خود قرار دادند که در ادوار بعدی تاریخ، مظاهر این روند، ظهور «فارابی»، «ابن سینا» و «اخوان الصفا» و ______________________________ 1.
اما در اینجا سخن در این است که آیا راستی، در دوره انتقال فرهنگ یونانی، روش علمی و مطالعه در معارف (کل معارف و نه معارف دینی، الهی و اسلامی) چه روشی بوده است؟ آیا ائمه اهل بیت علیهمالسلام در مورد مطالعه طبیعت نفس جهان و انسان روش برهانی و استدلالی را ارائه دادهاند.
و جهان اسلام از آنجا انحراف یافت که منطق قرآنی (تجربی) را رها کرد و منطق ارسطوئی (نظری) را در همه مسائل (تحقیق در زمینه طبیعت، جهان و انسان) در پیش گرفت؟ اما راستی این سخن «اقبال»، کاملا در زمینه همه علوم صادق است که مسلمانان روش، «برهانی» را بکار بردند و نه روش استقرائی و تجربی را؟ یا اینکه باید در سخن «اقبال» نیز درنگ کرد و تأمل نمود؟!"