چکیده:
عزیز الدین بن محمد نسفی را بجرئت میتوا از بزرگترین حکمای الهی ایران در قرن هفتم دانست که متأسفانه چندان شناخته شده نیست.ویژگی مهم این عارف-فیلسوف مکتب کبراویه تعادل فکری وی در زمانهیی(سختترین دوران هجوم مغولان)بود که خشونت و افراط از مشخصات بارز آن بود.نسفی مفاهیم فلسفی بسیاری را در کتب خود تشریح کرده است که یکی از مهمترین آنها مفهوم سیر استکمالی انسان و اساسا حرکت جوهری است که بعدها توسط صدر الدین شیرازی دنبال شد.به نظر میرسد فهم فلسفهء اسلامی زمانی ممکن است که بتوان حلقههای مفقودهء این زنجیر را باز یافت.نسفی را میتوان یکی از آن حلقهها دانست که پیونددهندهء عرفان به فلسفه بود و بعدها بر مکتب اصفهان بسیار تأثیر گذارد.این مقاله به بررسی وجوه تأثیرپذیری صدر الدین شیرازی از عزیز نسفی در مفاهیم حرکت جوهری و سیر استکمالی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"نسفی مفاهیم فلسفی بسیاری را در کتب خود تشریح کرده است که یکی از مهمترین آنها مفهوم سیر استکمالی انسان و اساسا حرکت جوهری است که بعدها توسط صدر الدین شیرازی دنبال شد.
انسان کامل به مقام نهایی شناخت رسیده است و تکامل او از این منظر است که در وجود الهی بعنوان منبع معرفت غرق شده است و یا بتعبیر عرفا به مقام فناء فی الله رسیده است،چرا که از نظر نسفی استعداد کمال در هر فردی بالقوه موجود است و آدمی باید در سیر و سفری که دارد،این استعداد را از حالت بالقوه،به بالفعل تبدیل کند.
28 در این میان نسفی عالم جبروت را عالم ثبات *اساسا در نظر نسفی کمال متضمن نوعی تغییر و تحول و به بیان خود نسفی «حرکت»است که باعث میشود سالک بلحاظ وجودی به مراتب بالاتر یا پایینتر حرکت کند.
این نظریه کاملا با مسئله حرکت جوهری نزد صدرا منطبق است زیرا آدمی برای رسیدن به مقام اتحاد که در آن عاقل و معقول به وحدت میرسند،باید مراتبی از وجود را پشت سر گذاشته باشد.
با اینحال ملا صدرا نیز همانند نسفی معتقد است اگر چه جوهرهء حرکت در آدمی نهاده شده است اما این خود انسان است که باید این قوه حرکت را به فعل برساند.
در اینجا صدر الدین شیرازی نیز همانند نسفی هریک از مقامات معرفتی نیزد سالک را بمثابهء مقامی هستیشناختی در نظر آورده است که در مفهوم «حضور»و وجود در نزد صدرا معنی مییابد."