چکیده:
تفسیر در بین مسلمانان به دو شیوه انجام میگرفته است،یکی افسیر تربیبی و دیگری تفسیر موضوعی.گو اینکه تفسیر ترتیبی قدمت بیشتری دارد،و همان طور که از اسم آن پیداست بر اساس ترتیب مصحف انجام شده و اکنون نیز میشود،اما تفسیر موضوعی برای کشف و شناخت موضوع با ملاحظه آیات مشترک و هم موضوع صورت میگیرد.بنا بر این،دیدگاه قرآن درباره موضوعی خاص بیان میشود.
خلاصه ماشینی:
"به نظر شهید صدر منظور از تفسیر تجزیهای(ترتیبی)آن تفسیری است که در بهترین فرض و کاملترین صورت تحقق پیدا کند و هدفش فهم مدلول لفظ و پرده برداری از آیه باشد، گر چه این عمل توسط آیات دیگر انجام گیرد؛و معنای این کلام این نیست که مفسر از آیات دیگر برای فهم جمله و کلام مورد نظر صرف نظر کند و از آنها کمک بگیرد،بلکه این استعانت به نیت کشف از مدلول لفظی آیه مورد بحث است، به همه اینها ایشان پنج ویژگی را برای تفسیر قرآن،به طور بارز بر میشمارد،اما تفسیر موضوعی به نظر ایشان تلاش برای کشف موضوعی از موضوعات زندگی اعتقادی،اجتماعی و هستی شناسانه انسان است؛در این صورت این تلاش هدفش تجدید موقف نظری قرآن و استخراج تئوری و نظریه قرآن در برابر نظریات دیگر است.
دلیلی ندارد که ما تقسیم بندیها را تنها در شکل تفسیر ترتیبی بدانیم و در تفسیر موضوعی این اختلاف روش را نادیده بگیریم؛زیرا همان طور که تفسیر ترتیبی عملا از نظر صبغه تفسیری و گرایش ذهنی مفسیر و مبانی و شیوه تفسیر متفاوت شده و تقسیم بندی گردیده و حتی در نظر عدهای از قرآن پژوهان تفاسیر ترتیبی به دلیل تحولات فکری و اجتماعی بر اساس مقاطع زمانی تقسیم شده و با جهت گیریها و مناهج متفاوتی مشخص گشتهاند،تفسیر موضوعی در مقاطع زمانی خاص خود چنینحالت و تقسیم بندی را به خود گرفته است.
16 درست است که تفسیر موضوعی حرکتی نو پاست،اما در میان مجموعهای موجود خود این چند گانگی و اختلاف روش مشاهده میگردد،17مثلا کسی که معتقد است که موضوعات قرآنی در برخورد با اندیشههای انسان و تجارب بشری شکل میگیرد و مفسر نباید نسبت به استنباط موضوعات از قرآن پاسخ طلبی انفعالی داشته باشد،باید موضوعات را از متن زندگی و واقعیات و نیازهای آن شروع کند."