چکیده:
در این مقاله مهمترین وجوه اشتراک و اختلاف داستان مدرن و پسا مدرن،در چند اثر داستانی معاصر فارسی بررسی گردیده و با توجه به موجود بودن کما بیش این ویژگیها در آثار مذکور،گذار تدریجی«داستان»فارسی به «فرا داستان»نشان داده شده است.
خلاصه ماشینی:
"مدرنیسم و پست مدرنیسم در ادبیات داستانی معاصر چکیده در این مقاله مهمترین وجوه اشتراک و اختلاف داستان مدرن و پسا مدرن،در چند اثر داستانی معاصر فارسی بررسی گردیده و با توجه به موجود بودن کما بیش این ویژگیها در آثار مذکور،گذار تدریجی«داستان»فارسی به «فرا داستان»نشان داده شده است.
همزمان با پیدایش هنر و ادبیات مدرن و پسا مدرن در سایر کشورها،این آثار مورد توجه و نقد و بررسی قرار گرفتهاند،اما متأسفانه در ایران،بحث و گفتوگوی نقادانه و اصولی در این زمینه بسیار اندک بوده و عرصه را برای نقدهای سلیقهای و غیر حرفهای خالی گذاشته است و اکنون این کمبود بیش از پیش حس میشود.
در داستان دل فولاد از هیمن نویسنده، شخصیت اصلی داستان،یک زن نویسنده است که خود نویسنده را تداعی میکند و در داستانی که نویسندهی درون داستان در حال نوشتن آن است،تمام وقایع پیرامون او به نوعی تکرار و منعکس میشود و در واقع با داستان در داستان روبهرو هستیم.
در داستان«اکبرنمیمیرد»نوشتهی دکتر سیروس شمیسا،اسامی کسانی که برای بدرقهی اکبر تا آسایشگاه همراه او آمدهاند، به گونهای است که حضور واقعی نویسندهی داستان و اطرافیان او را تداعی میکند و خواننده دچار این تصور میشود که این داستان مربوط به ماجرایی واقعی در پیرامون نویسنده و بستگان اوست.
میتوان گفت اغلب مؤلفههای مشترک بین مدرن و پسامدرن در این آثار موجود است و علاوه بر آن برخی از نشانههای پسامدرنیسم نیز کمابیش در آنها دیده میشود و اگرچه نمیتوان آثار موجود را بهطور کامل پست مدرن نامید اما ظهور تدریجی و کمابیش مؤلفههای پست مدرن در آنها معنیدار و نشانهی آغاز دورهی جدیدی در ادبیات داستانی ماست."