چکیده:
شاهنامه فردوسی یکی از متون منظوم حماسی فارسی دری است،که از قدیم الایام مورد علاقه و مطالعهی مردم ایران بوده است.مردم لک نیز از این اصل کلی مستثنا نبوده و به اقتضای بافت قبیلگی و شیوهی زندگی عشایری،بیشتر از سایر اقوام ایرانی به آن مأنوس بودهاند،تا آنجا که قرائتهای بعضا مختلفی از برخی داستانها و شخصیتهای شاهنامه دارند.شعرای این قوم نیز، بعضا به ساختن شاهنامهی لکی پرداختهاند و معتقدات خود را(همان موارد اختلاف)در ضمن آن آوردهاند. در این مقاله به برخی از این موارد اختلاف،مخصوصا در داستان رستم و سهراب،اشاره شده است و به اختصار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
"نیز،نه به دایی بودن و قرابت نسبی او با سهراب اشاره کرده و نه به عارضهی لکنت زبان او:چو برخاست آواز کوس از درم بیامد پر از خون دو رخ مادرم همی جانش از رفتن من بخست یکی مهره بر بازوی من بیست مرا گفت کاین از پدر یادگار بدار و ببین تا کی آید به کار کنون کارگر شد که بیکار گشت پسر پیش چشم پدر خوار گشت همان نیز مادر به روشن روان فرستاد با من یکی پهلوان بدان تا پدر را نماید به من سخن برگشاید به هر انجمن چون آن نامور پهلوان کشته شد مرا نیز هم روز برگشته شد کنون بند بگشای از جوشنم برهنه نگه کن تن روشنم (همان،ص 238) اما در نسخههای دیگر شاهنامه، قرابت نسبی زنده رزم و سهراب تأیید شده است،چنانکه در ذیل میآید.
بدان گه سهراب آهنگ جنگ نمود گه رفتن آمدش تنگ بخواند مادرش نامور ژنده رزم که او دیده بد پهلوان را به بزم بد او پورشاه سمنگان زمین همان خال سهراب با آفرین بدو گفت کای گرد روشن روان فرستمت همراه این نوجوان که چون نامور سوی ایران رسد به نزدیک شاه دلیران رسد چو تنگ اندرآید سپه روز کین پدر را نمایی به پور گزین (شاهنامه،نسخهی ژول مول،ج 1،صص 1 و 350) ضمنا،بسیاری از نسخههای موجود شاهنامه نظیر نسخهی مصحح ملک الشعرای بهار در این قسمت منطبق با نسخهی ژول مول مشاهده شدند؛چنانکه از نظر کمیت،تمام داستان رستم و سهراب در نسخهی ژول مول و ملک الشعرای بهار 1441 بیت است ولی در نسخهی روسیه، 1059 بیت در اصل متن،به علاوه 190 بیت در قسمت ملحقات دارد."