چکیده:
از میان دیوانهای شعر فارسی،دیوان حافظ در ایجاد ارتباط با خوانندگان مختلف،با اعتقادات متفاوت و عواطف گوناگون،جایگاه ممتازی دارد.این که عوام و خواص،کمسواد و پرسواد،با اندیشههای متنوع و گاه متضاد،غزلهای حافظ را میخوانند و هرکدام از آنان،به فراخور فهم و عواطف خود،از آن بهره میبرند؛نشانهء آن است که اشعار حافظ استعداد تأویلپذیری و قابلیت انطباق با افکار و عقاید مختلف را دارد و دیوان او را میتوان از زوایای گوناگون مورد مطالعه قرار داد و از دیدگاه اندیشههای ظریف عرفانی،یا تأملات عمیق فلسفی،یا احساسات تغزلی یا مسائل اجتماعی یا مدحهای رجال سیاسی یا از دیدگاه اخلاقیات و حکمت عملی تفسیر و تأویل کرد.در این میان،تأملات و اندیشههای عرفانی در دیوان حافظ جایگاه خاصی دارند و طبقات مختلف عارفان،در گذشته گرایش ویژهای به اشعار حافظ داشتهاند و آنها را براساس اندیشههای خود تفسیر و تأویل کردهاند.موضوع این مقاله بررسی دیدگاههای مختلف در مورد عرفان حافظ و نسبت عرفان او با سایر جنبههای شخصیتیاش و همچنین بررسی امکان یا عدم امکان تفسیر و تأویل عرفانی دیوان حافظ و نشان دادن میزان تأویلپذیری غزلهای حافظ از بعد عرفانی است.
خلاصه ماشینی:
"»1 قایلین به این نظریه در مورد این که حافظ در کدام یک از مراحل عمرش عارف بوده است؛ نظرهای متفاوتی دارند بعضی معتقدند که حافظ در مراحل اولیه زندگی خود بویژه در دوران جوانی که لوازم خاص خود را دارد همچون بعضی شاعران دیگر به لهو لعب میپرداخته و سرمست خوشی و عشقورزی معمولی بوده است اما به مرور زمان و به موازات بالا رفتن سن و در پی پختگی عقلانی به عرفان رو آورده است همچنانکه در کتاب«حافظ شناخت»به نقل از محمد علی بامداد میخوانیم: «حافظ از لذت جویی و عشق ورزی جوانی گذر کرده،سپس دچار شک شده تا سرانجام یکی از پیران ملامتی به دادش رسیده و دلش را به نور حقیقت و تصوف آشنا ساخته.
19-حافظ«شاعر عارف»است: منظور ازاین سخن این نیست که حافظ ابتدا شاعر بوده و بعد به عرفان رو کرده است بلکه بدان معنی است که«مقام شعری و هنری حافظ شامختر از مقام عرفانی صرف اوست»2اگر چه شعرش در اوج هنری است اما دیوان او را نمیتوان همچون گلشن راز شیخ محمود شبستری یک منظومهء کامل عرفانی دانست،به تعبیر دیگر«حافظ برای شعر شأن و اصالت مستقل قایل است و یکی از درون مایههای شعرش عرفان است»3اما باید توجه داشت که برخلاف نظریهء کسانی که حافظ را هنرمند طرفدار هنر برای هنر میدانند براساس نظر بهاء الدین خرمشاهی «خوشبختانه هنر حافظ،آزاد و«هنر برای هنر»یا دنیوی مفرط و به اصطلاح Profane نیست، فی الواقع قدسی است،یعنی صبغهء غالبش قدسی Sacred است."