چکیده:
جنگ ایران و عراق ارزیابی میکند،ضمن آنکه به محدودیتهای"قدرت چانهزنی"اشاره میکند. به اعتقاد وی،صادر کنندگان اصلی سلاح باید ضمن توجه به منافع خود،به منافع مشترک نیز توجه داشته باشند،و ساختار امنیتی و تسلیحاتی منطقه خلیج فارس را به شکلی ساماندهی کنند که امکان منازعه و جنگ را به حداقل برسانند. کنترل تسلیحات یکی از مباحث مهم و استراتژیک بینالمللی است.قدرتهای بزرگ،این فروشندگان عمده تسلیحات با دستکاری تجارت سلاح میتوانند در شکلدهی ساختار امنیتی منطقه و مدیریت بحران تأثیر فوقالعادهای داشته باشند.مطالعه موردی این مقاله جنگ ایران و عراق و مدیریت بحران از طریق کنترل انتقال تسلیحات به منطقه خلیج فارس است.نویسنده سعی دارد قدرتهای بزرگ را در جنگ مزبور بیطرف نشان دهد،و دخالتها و حمایتهای این قدرتها از عراق را در جهت حفظ امنیت منطقه و توازن قوا ارزیابی کند.درعینحال مقاله حاضر از نظر علمی از استحکام نسبتا خوبی برخوردار است.فرضیهء نگارنده به مدیریت بحران از طریق کنترل تسلیحات مبتنی است."قدرت چانهزنی"و"قدرت ساختاری"دو ابزاری هستند که هر کدام با توجه به امکانات و محدودیتهایی که دارند میتوانند به اشکال مختلف ارسال تسلیحات را با اعمال سیاستهای هماهنگ از سوی تأمین کنندگان عمده سلاح کنترل کنند.از آنجایی که بهرهگیری از انتقال سلاح به ابزار"قدرت چانهزنی"محدود است؛چنانکه شواهد جنگ ایران و عراق آن را به وضوح نشان داد؛نویسنده استفاده از"قدرت ساختاری"را بهعنوان مؤثرترین تاکتیک در جهت پایان دادن به
خلاصه ماشینی:
"(در این تحقیق)ضمن آنکه انتقال سلاح را بهعنوان نقطه شروع به کار میگیریم،مطالعه خود را در جهار حالت در مورد رابطهء پیچیده موجود میان انتقال سلاح و امنیت منطقه خلیج(فارس)هدایت میکنیم:به چه طریق دستکاری مستقیم روابط،که براساس انتقال سلاح شکل گرفته بود،بر هدایت جنگ ایران و عراق تأثیر گذاشت؟تهدید به تحریم تسلیحاتی چه اثراتی در پایان جنگ داشت؟سیستمهای تغذیه کنندهء تسلیحاتی منطقهای و جهانی بین سالهای 0891 تا 8891 چگونه تغییر پیدا کرد؟ چه امکانات احتمالی وجود دارد تا بتوان یک نظام امنیتی در منطقه شکل داد که براساس آن انتقال سلاح به منطقه خلیج(فارس)سر و سامان یابد و منافع قدرتهای بزرگ را در منطقه تأمین کند؟در این تحقیق با طرح این سؤالات درک بهتری در مورد انتقال سلاح به هنگام هر منازعه دست خواهد داد.
به نظر میرسد اتحاد جماهیر شوروی سابق در آن زمان در دو جهت بازیگری کرده است:با ارسال تسلیحات به عراق از آوریل 1891،هرچند که این حمایت تقریبا ضعیف بود و ازطریق کشورهای ثالث انجام میشد.
Anthony Cordesman,"The Iran-Iraq War:1984-86",Rusi Defence Yearbook 1987, برخوردهای مکرر(ایرانیان)با ناوگان آمریکا(از جمله سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران)سران ایرانی را به این حقیقت رساند که«ایالات متحده آمریکا خود را مهیا کرده است تا ناوگان دریاییش را به خلیج فارس گسیل کند و به این ترتیب حمایت جهانی برای خود جلب کند.
تقاضاهای سلاح در طول جنگ و محدودیتهای اعمال شده از سوی فروشندگان عمده به دیگر کشورهای فروشندهء چون مصر،برزیل و شیلی(که اهمیت کمتری داشتند)امکان داد تا صادرات خود را سه تا چهار برابر کنند و به این ترتیب در سیستم بینالمللی بهعنوان بازیگران اصلی انتقال تسلیحات درآمدند."