چکیده:
داستان یوسف و زلیخا از وقایع تکان دهندهای است که سراسر حکایت از قدرت عظیم ابلیس در اغواه و فریب انسان دارد. در این مقاله ضمن بیان اجمالی داستان مطابق مسانید سنت و شیعه به جهت تبیین گستره مانور ابلیس،به تفسیر آیه شریفه و لقد همت به و هم بها لو لا ان رءا برهان ربه... پرداخته شده است و دیدگاههای فریقین مطرح و روایات آنان مورد بررسی قرار گرفته است. عمده اشکالی که در این مجموعه بر دیدگاه محدثین اهل سنت وارده شده است.مخالفت آراء آنها با تنزیه انبیا و خاصه حضرت یوسف(ع)است. نتیجه این بررسی،بقاء عصمت حضرت یوسف(ع)و توجیه و احتمالا طرد برخی روایاتی است که با اصول مسلم ناسازگارند.
خلاصه ماشینی:
"داستان یوسف و زلیخا از وقایع تکان دهندهای است که
محبت زلیخا به یوسف در قرآن کریم به نقل از زنان مصر
کس دیگر نیست،ملک طلق خود وی است او یوسف را
اما زلیخا که هنوز هم سر مست از عشق به یوسف بود
زلیخا نیز در پی او شد تا شاید خود را به او رساند اما
یوسف زودتر در آخر را باز نمود و زلیخا توانسته بود تنها
یوسف قصد زوال آبروی زنی که این همه خدمت به
یوسف از جلو دریده شده زلیخا راست میگوید و یوسف
زلیخا دروغگو است و یوسف راست میگوید.
را برای احدی نقل نکند و به زلیخا نیز گفت:از
زلیخا در این هنگام نزد یوسف آمد و به او دستور داد
و عشق سرکش خود را که تاکنون میخواست در پس L1 پردهها مخفی کند به زنان اعلام کرده و گفت:اگر او
یوسف گفت:پروردگارا زندان از آنچه که این زنان از
البته گفته میشود این دو آیه سخن یوسف میباشد نه
بنابر آنچه در قرآن کریم آمده است بعد از اینکه زلیخا
قصد یوسف کرد،یوسف نیز اگر برهان الهی را نمیدید،
زلیخا قصد یوسف کرد و اگر یوسف برهان الهی را
زلیخا به پشت خوابید و یوسف بین پاهایش نشست تا
یوسف شلوار و حتی زیر شلوار خود را کند و زلیخا برای
یوسف بند شلوار خود را باز کرد.
به من رسیده است وقتی یوسف بین دو پای زلیخا
طمع یوسف این بود که می خواست بند شلوار خود را باز
میآید این است که:یوسف همانند همهء انبیاء38دو چهره"