چکیده:
این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش کتابخانهای، به تشریح اهمیت بدن در فرهنگ مصرفی و فاصلهگیری زنان از بدن طبیعی و شکلگیری بدن اجتماعی برای آنان، از طریق به کارگیری رویههای آرایشی در عرصه عمومی جامعه میپردازد. در این زمینه، به کمک مفاهیم فرهنگ مصرفی، رژیم جنسیتی و سرمایه فیزیکی و نیز نظریات گیدنز و بوردیو، تأملی شدن هویت بدنی زنان، کارکرد نمایشی و تمایزبخشی آن تحلیل میگردد. با عنایت به هنجارهای فرهنگی و رسمی حاکم بر جامعه، که برگرفته از مبانی اسلامی است، این موضوع به عنوان یک آسیب اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد. یافتههای نظری نشان میدهد که وضعیت موجود زنان در حوزه پوشش و آرایش، ناشی از تأثیر فرهنگ مصرفی غربی و دنیوی شدن زیست اجتماعی است.
خلاصه ماشینی:
"4 علامه سید محمدحسین فضلالله در بحث و بررسی آیه 33 از سوره مبارکه «احزاب» که میفرماید: (وقرن فی بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیة) (و مانند روزگار جاهلیت قدیم، زینتهای خود را آشکار نکنید) و نیز حدیث نبوی با این مضمون که «در آخرالزمان در امت من زنانی خواهند بود که پوشیده و برهنه و متمایل و اغواگرند؛ سرهای آنان مانند کوهانهای شتر لاغر است، آنها را لعنت کنید که ملعونند»، معتقد است: «آیه و روایت مذکور بر جلوگیری از خودآرایی تأکید دارد و منظور از خودآرایی، بیرون آمدن زن با آرایش غلیظ و خیرهکننده است؛ خواه این کار با پودر و پماد و کرم باشد یا با برهنگی و یا با لباسهای تحریکآمیز، به گونهای که بیرون از جمع زنان، زنانگی خود را به نمایش بگذارد و عملا یا با اشاره، بخواهد جنس مخالف را به خود جذب کند.
دنیوی شدن بیشتر شئون حیات انسان مدرن، همراه با پیشرفتهای به وجود آمده در حوزه علوم پزشکی و جایگزینی هنجارهای علمی به جای آموزههای سنت، از مهمترین دلایلی است که بدن به عنوان نماد مصرفگرایی معاصر و در دسترسترین دارایی فردی، به ابزار «تمایز» و «تشخص» تبدیل شده است و افراد ضمن مبتنی ساختن هویت خود بر آن و ارائه تفسیرهای جدید از «خویشتن»، بازتابی بودن آن را مورد تأکید قرار میدهند.
با توجه به تودهای شدن مصرف در دوره معاصر، آرای بیان شده از سوی صاحبنظرانی چون بوردیو و گیدنز از کفایت نظری بیشتری در تحلیل پدیده آرایش و خودآرایی زنان در جامعه برخوردار است؛ زیرا در نظرات یاد شده، ضمن تأکید بر مفاهیمی همچون تشخص، تمایز، هویت فردی، فهم مصرف و سبک زندگی انسان جدید و تعینات آن از جمله مدیریت بدن را در یک پارادایم فرهنگی مورد توجه قرار میدهند."