چکیده:
بهبود موقعیت زنان شرطی لازم برای توسعة پایدار میباشد. جهت نیل به چنین
توسعهای، تلاش زیادی، چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی، برای توانمندسازی
زنان انجام گرفته است. بر اثر تحولات و تغییرات اقتصادی و اجتماعی، موقعیت زنان در
ایران در دهههای اخیر بهبود قابل توجهای را نشان میدهد. اگرچه این بهبود،
همچنین، برای مردان نیز صادق است، شدت و قدرت بیشتر آن برای زنان (در بعضی از
بخشهای زندگی آنها)، به کمتر شدن شکاف جنسیتی در وضعیت اقتصادی و اجتماعی بین
مردان و زنان منجر شده است. این مقاله بر آن است تا با استفاده از دادههای سرشماری
(از سال 1345) و سایر منابع (طرح آمارگیری از ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی خانوارها
در ایران که توسط مرکز آمار ایران در سال 1380 انجام شده است) بهبود موقعیت زنان را
در مقایسه با مردان مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. یافتهها بهبود بیشتر موقعیت زنان
در زمینههای آموزش، بهداشت و تصمیمگیری در خانواده را نشان میدهند. با این حال
موقعیت زنان بر حسب مشارکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جامعه تغییر چندانی را به
دنبال نداشته است. تلاش در جهت افزایش عدالت جنسیتی در خانوادهها، سیاست های
جمعیتی و توسعهای دولت جهت افزایش توانمندی زنان، تاکید ویژة دین اسلام بر رعایت
حقوق زنان و عدالت جنسیتی، و انگیزة قوی زنان برای بهبود موقعیت خود از مهمترین
عوامل تبیینکنندة بهبود موقعیت زنان میباشند. ماهیت نامتجانس این توانمندسازی
میتواند عواقب متعددی را به همراه داشته و راهکارهای متفاوتی را مطالبه کند. زنان
توانمند از طریق افزایش مهارتها، تخصصها و ایدههای نو، در طلب مشارکت بیشتر
اقتصادی و اجتماعی خواهند بود. با توجه به مشارکت کم آنها، بسترسازی حضور چنین حجم
بزرگی از جمعیت نیازمند تغییرات ساختاری در شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه
است. توانمندی بیشتر زنان، در عوض، این بسترسازی را تقویت خواهد کرد. این تعامل به
سطوح بالاتری از برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، با توجه به اهداف توسعة هزاره،
منجر خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله بر آن است تا با استفاده از دادههای سرشماری (از سال 1345) و سایر منابع (طرح آمارگیری از ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی خانوارها در ایران که توسط مرکز آمار ایران در سال 1380 انجام شده است) بهبود موقعیت زنان را در مقایسه با مردان مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
با استفاده از دادههای موجود (سرشماریهای کشور در فاصلة 75ـ1345 و سایر دادهها)، این مقاله بررسی میزان برابری جنسیتی و وضعیت توانمندسازی زنان در دهههای اخیر را هدف اصلی خود قرار داده است.
دلایل زیادی برای این اهمیت وجود دارد: زنان تحصیلکرده منابع و سرمایة انسانی را از طریق دخالت در بهداشت، آموزش و تغذیة فرزندان خود افزایش میدهند؛ زمانی که زن دارای شغل دارای درآمد بوده و بر منابع اقتصادی کنترل داشته باشد، میزان درآمد و استاندارد زندگی خانوار بهبود مییابد؛ و مشارکت سیاسی زنان، فرایند اولویت در سیاستهای عمومی را دگرگون کرده و حکومت را به سوی مساوات و برابری بیشتر هدایت میکند (بانک جهانی[3]، 1994؛ دالر[4] و گتی[5]، 1999: 1؛ رضوی[6]، 1997؛ صندوق جمعیت سازمان ملل[7]، 2005: 11).
نتیجهگیری همانطور که نشان داده شده است، افزایش میزان تحصیلات، بهبود بهداشت و سلامتی، کاهش باروری و سنین بالاتر ازدواج موجبات توانمندی زنان را فراهم کرده و حرکت به سمت سطح بالاتری از برابری جنسیتی را فراهم آورده است.
مطالباتی که اگرچه تا حد زیادی تابع بهبود موقعیت آنها (عمدتا از نظر آموزش و بهداشت) بوده است، خود میتواند به انتظارات بیرون از خانه که نیازمند حضور و تجربة بیشتر زنان است سرایت پیدا کند مشروط بر اینکه فضای لازم برای این حضور و تجربه وجود داشته باشد."