چکیده:
برای انجام تبادل فرهنگی مقدمات و زمینه هایی لازم است ؛ ازجمله این مقدمات می توان پذیرش تکثر، به رسمیت شناختن فرهنگ های مختلف و نیز به رسمیت شناختن اختلافات در تمامی حوزه های زیست جهان را بر شمرد. حال سوال مهم این است که تبادل فرهنگ ها در کدام یک از سه انگاره «سنت »، «مدرنیته » و «پست مدرنیته » ممکن است ؟ این مقاله با بررسی چارچوب های فکری فوق، تبادل فرهنگ ها را تنها در جامعه پست مدرن مقدور و ممکن می داند.
خلاصه ماشینی:
"تبادل فرهنگی؛سنت،مدرنیته،پست مدرنیته سید حسین اطهری مریان* کیده {IBبرای انجام تبادل فرهنگی مقدمات و زمینههایی لازم است:از جملۀ این مقدماتمیتوان پذیرش تکثر،به رسمیت شناختن فرهنگهای مختلف و نیز به رسمیت شناختناختلافات در تمامی حوزههای زیست جهان را برشمرد.
اندیشه قرارداداجتماعی نیز برخاسته از این نوع نگاه به انسان و جامعه بود و عقل انسانی را برای بهبود زندگیدر جهان کافی میدانست.
به همین جهت،امروزه مدرنیته در قالب لیبرالیسم،تبدیل به یک ایدئولوژی فراگیر و جهانشمول شده است که تساهل موجود در درون لیبرالیسم را به چالش میکشاند این ادعایمدرنیته،بر پایۀ دیدگاههای افرادی چون"فوکویاما"،که لیبرالیزم را"پایان تاریخ"و سرنوشتمحتوم بشری میداند،سرچشمه میگیرد.
اما این حوزۀ خاص،یعنی تبادل فرهنگی،در کدام مکتب فکری میسر است؟ سنت،چنانکه آمد،با هرگونه تغییر و دگرگونی مخالف است و اصولا تجربۀ گذشتگان رابهترین وسیلۀ بهبود زیست جهان انسانی میداند.
به همین جهت،در حوزۀ مدرنیته نیز امکان تبادلفرهنگی وجود ندارد و یا حداقل بسیار ضعیف است،زیرا فراروایتهای مدرنیته راه را برای ارائه روایتهای فرهنگی مسدود کرده است.
تنها عرصهای که امکان تبادل فرهنگی در آن میسر مینماید،پست مدرنیته است؛زیرا ایناندیشه،باور دارد که با انکار بازنمایی و زدودن رابطۀ سوژه و ابژه و نیز از بین رفتن اندیشۀحقیقت مطلق،راه برای گفتوگو و تبادل فراهم میآید.
البته،چنین جامعهای باید به چند سؤالنیز پاسخ دهد: با انکار بازنمایی،چگونه میتوان با اندیشۀ پستمدرن کنار آمد؟و نفی حقیقت پستمدرنو نیز تأکید بر بومیگرایی،با ما که ادعای جهانشمولی داریم،چه رابطهای برقرار میکند؟وبألاخره آنکه،نوع عقلانیت پست مدرن،با ادعای ما مبنی بر این امر که عقل یکی از منابع فهمشرع به شمار میرود،چگونه سازگاری مییابد؟ نابع و یادداشتها: {E(1)- Cynthia Willett,Theorizing Multi-Culturalism,London,Blackwell,1998,P."