خلاصه ماشینی:
شرطه-در امثال این بیت حافظ: کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که باز بینیم دیدار آشنا را که بمعنی باد موافق است و معمولا بطای مؤلف و بر وزن«غرفه»نوشته و خوانده میشود و در بادی نظر تصور میشود که عربی است بنا بتحقیق استاد علامه آقای قزوینی در مقالهای که بعنوان«باد شرطه»در مجله «یادگار»مرقوم فرمودهاند عربی نیست و باغلب احتمال باید از یکی از زبانهای مختلف ملل متعددی که از قدیم در سواحل بحر هند ما بین خلیج فارس و هند و سیلان و جاوه و چین و جزائر بیشمار بحر مذکور ساکن بودهاند گرفته شده باشد و اصل املای کلمه نیز بتای نقطهدار بوده است نه بطاء مؤلف و بفتح شین بوده است نه بضم آن و در آخر آن بجای هاء مختفی الف بوده است گرچه گاهی بهاء نیز مینوشتهاند2 شرور-بر وزن«غفور»در لغت نیامده و بجای آن«شریر»براء مشدد مانند «صدیق»استعمال شده است3.
شعبده-بشین مضموم و دال بینقطه در اصل«شعبذه»بشین مفتوح و ذال نقطهدار است که گاهی نیز باء آن را بواو تبدیل کنند و«شعوذه»گویند4 شفاء-که اغلب بفتح شین تلفظ کنند بکسر است5.
(3)«قاموس»،«اقرب الموارد» (4)«المصباح المنیر»،«منتهی الارب»،«قاموس» (5)«محیط المحیط» شفاهی-نیز بکسر شین و منسوب به شفاه است که مصدر«شافه»باشد1 ولی بعضیها بفتح تلفظ کنند.
صیت-(بمعنی آوازه)که بعضیها بفتح صاد تلفظ کنند بکسر است و بعلت همین کسره است که واو عین بیاء تبدیل یافته است4.
عجز-بمعنی ناتوانی که بعضیها بکسر اول تلفظ کنند بفتح است2.
عذار-بمعنی گونه و عارض که اغلب بضم اول تلفظ کنند بکسر است1.
عزلت-بمعنی گوشه نشینی که بعضیها بکسر اول تلفظ کنند بضم است.