خلاصه ماشینی:
پژوهنده در بخشی از کتاب خود با عنوان«صداها و آواها»-که گزینش«آواها و ایماها»به خاطر اشارهای که«آواها»بر نشانههای معنایی و خاستگاه بیرونی آواها دارند،ترجیح داشت-به پیوند میان این دو مقوله میپردازد و با نقل مطلع این غزل حافظ: ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود و اشاره به این دقیقه که گزینش و تکرار برخی واجها و ترکیب آنها در شعر حافظ«هدف و معنای معین»دارد،مینویسد مصراع نخستین آن مطلع«صدای دریدن و پردهدری»را به ذهن متبادر میکند و میافزاید: «الفاظ(در،پر،در)را-که سه بار با فواصل اندک با مصوتهای مشترک (-)و صامتهای(ر)در بیت میآید و قرار گرفتن«پر»در میان دو«در» و صدای«را»ی غلتان-که خودآوایی است که صدای طبیعی آن را ابو علی سینا در لرزش پارچهای در معرض باد میداند و تکرار این صدا را در نوع«تکریر جلی»نزدیک به صدای دریدن پارچه میشمارد-همه و همه به ایجاد صدای مورد نظر حافظ در بیت کمک میکند و وزن سنگین«مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن»و کندی و آرامیای که در آن وجود دارد،ریزش اشکی آرام را تداعی میسازد.
اینک پرسش این است:چرا دو غزل هموزن با دارا بودن هجاهای کشیدهی متعدد،یکی لحنی غمگینانه و کند و دیگری آهنگ و ریتمی شاد و تند دارند؟در دومین غزل، (در برابر دو هجای کشیده در مطلع نخستین غزل)پنج هجای کشیده هست اما حتی کثرت هجاهای ممتد نه تنها به سنگینی حرکت بیت و غمناکی فضای شعر نینجامیده،بلکه برعکس غزل،تند و شادمانه باقی مانده است.