خلاصه ماشینی:
"(صفحه 452) وقتی به تدریج مشکلاتش را حل میکند و باهمکلاسیهایش به تعامل میرسد،به آنچه تا آن لحظه نداشته دست مییابد و خواننده نیز میپندارد که حالا دیگر«برادلی چاکرز»دنیای مجازی و دوستان غیرواقعیاش را که با جانبخشی به اسباببازیها موجودیت پیدا کردهاند و دنیای ذهنی و غیرواقعی او را تشکیل میدهند،کنار میگذارد؛زیرا در محیط مدرسه،دوستان واقعی پیدا کرده است،اما«لوئیس سکر»،نویسنده رمان ته کلاس، ردیف آخر،صندلی آخر،با هوشمندی و هنرمندی تحسینبرانگیزی آنها را همچنان در دنیای«برادلی»نگه میدارد و نشان میدهد که این تخیلات،بخشی از موجودیت عاطفی و ذهنی او هستند.
«لوئیس سکر» تأثیرات متقابل مدرسه را بر آنچه در خانه و در دنیای«برادلی»میگذرد،نشان میدهد و به زبان روایی و داستانی ثابت میکند که دنیای مجازی این کاراکتر،در حقیقت حاصل وقایعی است که در بیرون و مخصوصا در محیط مدرسه برای او اتفاق میافتند؛یعنی رابطه مستقیمی باهم دارند و این در رمان عینا نشان داده شده است.
(صفحه 612) این رمان تمام رویدادهای ذهنی و درونی و حتی عارضههای جسمی ناشی از عوامل بیرونی میداند و از نظر نویسنده،این جهان بیرونی است که دنیای درون را شکل میدهد: «دستهایش را در جیبهایش فرو برد و از کلاس بیرون رفت.
او سبب شده خواننده به چهگونگی سیستم آموزشی و تربیتی مدارس آمریکا پی ببرد؛مخصوصا وقتی مشاور دانا و مهربانی مثل او از آن مدرسه اخراج و به جای دیگری منتقل میشود،این ذهنیت پیش میآید که کلیت نظام آموزشی و تربیتی آمریکا در جهت رشد،احیا و ارتقای روحی،روانی و عاطفی نوجوانان نیست و همواره بر آن است که این رشد را در حد و اندازه معینی نگه دارد."