چکیده:
شناسایی نظریه های نور در ساحت تفکر حکمای قبل و بعد از اسلام مستلزم شناخت مبانی فرهنگ ایرانی اسلامی است.فرهنگ ایرانی محصول اساطیر،ادیان،ادبیات و آیینهای باستانی بوده و نشانههای تاریخی فرهنگ ایران از ظهور دینهای ایرانی پیشاز اسلام ازقبیل دین زرتشتی،کیش مانوی قابل شناسایی است.
در آثار هنری ایران،همواره یک تداوم فرهنگی اصیل،در دورههای مختلف تاریخی مشاهده شده است.در دورهی اسلامی امتداد فرهنگ باستانی ایران،ازسویی،و فرهنگ عظیم اسلام،ازسویی دیگر بر اندیشهی عرفا و حکما و نگارگران تاثیر فراوانی نهاد.روح تفکر زرتشتی با تفکر عرفای ایرانی درهم آمیخت و این روح عرفانی باستانی،سرانجام خود را در شعر عطار و حافظ و مولانا متجلی کرد و در مسلک اشراقی شیخ شهاب الدین سهروردی به کلی احیا شد. نظریهی نور در فلسفه و عرفان سهروردی از تاثیر فرهنگ اسلامی ایرانی پدید آمده است و نگارگری ایرانی نیز همواره جایگاه تجلی فرهنگ ایرانی اسلامی بوده است.
نگارگر ایرانی در آثارش همواره از نمایش نور محض بهره برده است که در بیان هنرمندان،از آن به رنگ تعبیر شده است.
این تحقیق به تحلیل نظریههای نور در آیین زرتشت و در آثار عرفا و حکمای بعداز ظهور اسلام که به نحوی در نگارههای ایرانی متجلی شده است،میپردازد.
خلاصه ماشینی:
واژگان کلیدی: نظریهی نور،نگارگری ایرانی،فرهنگ ایران، رنگ،عرفا،فرهنگ اسلام (*)دانشجوی دوره دکترای پژوهش هنر دانشگاه شاهد (**)عضو هیأت علمی دانشکده هنر دانشگاه شاهد مقدمه: ایرانی سرزمینی است که از ابتدای تاریخ تمدن دراای دین و فرهنگ یکتاپرستی بوده است و ایرانیان همواره دارای جهانبینی متعالی نسبت به مسائل بنیادین هستی ازقبیل آفرینش،مرگ،عالم برتر و غیره بودهاند و هنرمندان بزرگ ایرانی که همواره واجد شناخت عمیق نسبت به پیشینهی فرهنگی خود بودهاند بهنحوی از انحاء در آثار هنری خود این پیشینه را متجلی کردهاند.
شیخ محمد لاهیجی شارح گلشن راز نیز معتقد است وقتی سالک از مراتب انوار تجلیات اسماء و صفات عبور کرد مستعد قبول تجلی ذاتی میگردد که این نور تجلی ذاتی متمثل به رنگ سیاه است.
در بینش باستانی ایرانیان،بارگاه اهورامزدا روشنی بیپایان است و گویی که نگارگر ایرانی در اثر خویش همواره این بارگاه را میآفریند و در بینش مزدایی،رنگ اولین دختر نور و در نگارگری نقش اصلی را بر عهده دارد.
در این مقاله ابتدا به مبانی فرهنگ دینی-اساطیری ایران پرداخته میشود و دیدگاههایی که در آیین زرتشت و مانی دربارهی نور وجود دارد مورد تحلیل قرار میگیرد و سپس به تجلی فرهنگ ایرانی در آثار نقاشی قبلاز اسلام اشاره میشود.
نتیجهگیری در برداشتی کلی از این پژوهش میتوان مواد زیر را بهطور موجز نتیجه گرفت: 1-تاثیر نظریههایی که دربارهی نور در آیین زرتشت و در آثار عرفا و حکمای بعداز ظهور اسلام وجود دارد،در هنر ایران و بخصوص در نگارههای ایرانی کاملا مشهود است.