چکیده:
مقالهی حاضر به این مسئله میپردازد که در جامعهی معاصر ایران نقد هنر جایگاهی مناسب با اعتبار و رتبهی علمی خود در جهان ندارد و دچار چالشها و آسیبهای بسیاری است.یکی از معضلات اساسی در باب مباحث نقد هنری از آن جا برمیخیزد که این حوزهی علمی در ایران پیشینهی علمی چندان معتبر و کارایی نداشته و هرکس با هراندازه شناخت و سواد خود را محق میداند که در این حیطه داد سخن دهد و به ارزیابی آثار و عملکردهای هنری بپردازد.در باور جامعه معاصر ما مباحث هنری و به خصوص هنرهای تجسمی امری منفعل و غیر ضروری به نظر میرسد و تولیدات هنری نیز بیشتر جنبهی لذت و سرگرمی دارند تا فرهنگسازی.ازاینرو مقولات تئوریهای هنری چه در حوزهی پژوهشها و چه در زمینهی چاپ و نشر مقالات و اندیشهها زیرمجموعهی حوزه علوم انسانی قلمداد میشود و انتظارات چندان کاربردی و عمیقی از آن نمیرود.
در این مقاله همچنین عنوان میشود که برخورد سطحی و روبنایی با این حوزهی پژوهش میتواند در درازمدت آسیبهای جبرانناپذیری را بر ساحت شناختشناسی این علم و در نتیجه معرفت جامعه بزند. برای پرداختن به این مسئله و رهگشایی آن لازم است تا در ابتدا به تعریف نقد هنری و اهمیت موضوعیت آن بپردازیم.سپس به نقش منتقدان هنر و رابطهی متقابل نوشتارها و مباحث آنان در جامعه پرداخته میشود.در اینجا همچنین به اثبات این فرض میپردازیم که اگر به مباحث و نظریات هنری در حوزه نقد توجه شود و به صورت مستقل و کارآمد به آن بها داده شود،میتوان در چشمانداز آیندهی هنری سطح آگاهی جامعه را از تحولات هنری ارتقاء بخشید.گذشته از این از آن جا که هنر ناب و اصیل تعالیبخش است میتوان انتظار داشت که بر سلیقهی جامعه تاثیری والامنش بگذارد.
خلاصه ماشینی:
یکی از معضلات اساسی در باب مباحث نقد هنری از آن جا برمیخیزد که این حوزهی علمی در ایران پیشینهی علمی چندان معتبر و کارایی نداشته و هرکس با هراندازه شناخت و سواد خود را محق میداند که در این حیطه داد سخن دهد و به ارزیابی آثار و عملکردهای هنری بپردازد.
16) به دور از تعارفات میبایستی اذعان کنیم که اگرچه مباحثی تحت عنوان نقد،ارزیابی و تحلیل و تفسیر در باب هنر از منظر فیلسوفان و متفکران گذشته در کشورمان انجام گرفته ولی تا دو دهه پیش نقد هنری علمی و معتبری که طبقهبندی شده باشد نداشتیم و مطالبی هم که در این باب نوشته میشد یا به منظور تشویق هنرمندان برای حرکت به سمت و سویی خاص بود یا آنکه منتقد در نظر داشت تا به نوعی توجه جامعه را به سوی فعالیتهای هنریی جلب کند که برآمده از نهاد جامعه و خواستگاههای زیباشناسی آنان نبود و تمایلات و نیازهای حقیقی ایشان را برنمیآورد بلکه جنبهی تشریفاتی و صوری داشت.
جایگاه نقد هنر در جامعه معاصر ایران در حال حاضر هنر در جامعهی ما بیشتر جنبهی سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت دارد و کارآمدی و ارزش آن به درستی شناخته نشده است ازاین رو وقتی در مباحث علمی و پژوهشی از آن سخن به میان میآید زیر مجموعهی علوم انسانی قرار میگیرد و کمتر به صورت جدی و عمیق با آن برخورد میشود.