خلاصه ماشینی:
با تمام این پرسشها و با توجه به متنی که پیش رو داریم،جواب هرچه باشد،شاید بتوان این نتیجه را اینگونه گرفت که آنچه در شاهنامه اتفاق میافتد چینش سنجیده و مجردانهی واجها،واژهها،ساختوساز سازهی زبانی مورد استفاده در ساختاری بسامان و منسجم این کمک را به متن میکند که به جای درگیری تصاویر و گم شدن لحن و تصویر و خوانش واج یا واژه،دو چیز همزمان در یک رابطهی همنشینی و جانشینی در متن اتفاق بیفتد،خرد و واژه با هم و در هم تنیده میشوند بدون تقدم و تأخری و شاید این یعنی رسیدن به سطحی از خرد واقعی.
با یک پیکرهی بیرونی و خط سیر درونی،تصاویر صاحب هویت،حجم و فضا میشوند،بیت در یک دستگاه زبانی واحد قرار می گیرد و خود را به بعد چهارم زبان که همان نقطهی کانون و هستهی مرکزی خود واژه است در یک پیوند جاندار با دیگر اجزا وصل میکند،علتی که با خواندن هرواژه به گونهای مکانیکی آن را فعال کرده و او به حرکت و تولید تصویر در خود و با دیگر واژگان تن میدهد و شعر را در ذهن و وجود خواننده به ثبت میرساند.
یعنی در یک سازه هرحجمی دارای هویت باید باشد و این بسامان بودن و زیبایی طرح را به وجود میآورد و در یک متن ادبی نیز این حجمبخشی و حرکت دید،بدون نقاط تعریف نشده و کور را شاعر و نویسنده با زبان میسازد و استفاده از صامت و مصوتها و چینش آنان و درک بالا از موقعیت حضور در متن و کنار هم قرار دادن نقاط روشن و دیگر نکات یعنی معماری زبان و طراحی موقعیت با ابزار چیزی به نام واژه.