خلاصه ماشینی:
"در این بخش به جایگاه خاص روششناسی فمینیستی در جامعه شناس تاکید شده و نیز استراتژهای پژوهشهای فمنیستی به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
بنابراین روششناسی فمنیستی آنگونه که در این کتاب مطرح است،بر پایهی این ادراک قرار دارد که حقیقت را چه کسی میسازد و چگونه؟حقیقت چه کسانی به حساب میآید؟این پرسش با نگاهی به روشهای تحقیق،استراتژیها و ابزارهای تحقیق کاملا بجا است.
(ص5) نویسنده در این کتاب روش تحقیق فمنیستی چنین آغاز میکند که: «من در سال 1950 در یک خانوادهی سفید پوست طبقهی متوسط به دنیا آمدم که نمونهای از خانوادههای سنتی آن عصر بود.
از این روست که میگوید:من اهلی شدم که یعنی در قالبهای اجتماعی تعیین شده قرار گرفتم،زیرا که هنوز نیاموخته بودم که درست و حسابی به خشم آیم و بر ضد قالبهای فرهنگی-اجتماعی که آنها را نمیتوانستم بپذیرم فریاد بزنم و خشم خود را ابراز دارم،و «نه»بگویم.
»(ص 23) نویسنده پس از بیان نقطهنظرات برخی از شکاکان،استدلال میکند که اگر بنا باشد که ما روششناسی فمینیستی را به طور ساده و کامل برحسب علوم اجتماعی رایج تعریف کنیم،با این خطر مواجهیم که روششناسی فمینیست را تحریف نمائیم.
به نظر او پژوهشگران فمینیست،عمدتا روشهای پژوهش را خلق نکردهاند، بلکه آنها را جرح و تعدیل نمودهاند،ولی با این وجود،پژوهشگران فمینیست توانستهاند،مجموعهای کاملا متمایز از آثاری دربارهی روال پژوهش و معرفتشناسی به وجود آورند و نویسنده تأکید میکند که این همان جایگاهی است که من برای«روششناسی فمینیست»در نظر گرفتهام."