خلاصه ماشینی:
"همچنین قادر است تا یک نمونه تحقیق درون ارتباط جمعی را که تجزیه و تحلیل متنی را برمیانگیزد نه تنها به عنوان یک روش-برای مثال در مطالعهی اثرات رسانهها-؛بلکه به عنوان یک تلاش مستقل به سوی ساخت یک تئوری گفتمان رسانهها سوق دهد.
1-کار کردن بودن4 اگر گفتمان،گفتن ترتیب جملات در برخی زمینههای اجتماعی فرض شود،پس تصور میشود،خواص مختلف چنین گفتمانی،با توجه به جنبههای مختلف زمینهی اجتماعی،کارکردگرا5است؛بدین معنی که هم ساختار ظاهری و هم معانی به وجود آمده به عنوان نشانههایی در مورد خصوصیات گوینده(برای مثال:اهداف،آرزوها،وجوه)محسوب شوند.
(احتمال دارد یک موضوع یک مشخصه،عمومیت (به تصویر صفحه مراجعه شود) دادن یا مثالی از موضوع قبل باشد)ارتباط جهانی مربوط به اجزای وسیع-تر گفتمانی است:این نوع پیوستگی جهانی بر حسب چنین تصوری تحت عنوان موضوع یا عنوان مشخص میشود.
3-در حالی که تجزیه و تحلیل محتوا از ابتدا براساس اطلاعات قابل مشاهده و قابل شمارش مانند لغات،عبارات،جملات یا خصوصیات سبکدار میباشد،-جدای از آشکار ساختن چنین ساختارهای ظاهری بر حسب گرامرهای جدید-تجزیه و تحلیل یک گفتمان همچنین به ساختارهای معنایی اساسی13توجه دارد و مفاهیم،پیش انگاری ارتباطات،استراتژیها و غیره را که معمولا در گفتمان بدون توضیح باقی میمانند،روشن میسازد و بر حسب تئوریهای تجربی سعی در یافتن قوانین و اصولی خواهد کرد که بر روی ساختارها،تولید و درک پیامهای رسانهای تأکید میورزد.
این امر مورد نیاز است،چرا که درک واقعی یک گفتمان خبر نه تنها به ساختارهای با ارزش آشکار بستگی دارد،بلکه به اطلاعات و مراحل(استراتژیهای)ادراککی از پیش فرض شده از تغییر و نمایش نیز وابسته است."