چکیده:
آفرینش از مفاهیم اساسی در جهانبینی اسلامی است که نقشی برجسته در همهء ابعاد اندیشه دینی ایفا میکند.در این میان متکلمان اشعری به منظور تعظیم خداوند،با وسعت بخشیدن به قلمرو قدرت و ارادهء الهی،نظریهء خلق از عدم را برگزیدهاند.این دیدگاه مبتنی بر پیشفرضها و لوازم خاصی است و از برخی مشکلات عقلی رنج میبرد.در این مقاله سعی شده است مبانی این نظریه بررسی و مشکلات و لوازم عقلی آن مطرح شود و سپس مورد نقد قرار گیرد.ترکیب نظریهء اشاعره با وجودشناسی ملا صدرا پیشنهادی است که میتواند تصویری قابل دفاع از خالقیت الهی پدید آورد.
خلاصه ماشینی:
"عمل آفرینش با هیچ شروع میشود اما،نتیجه آن چیزی است که خلق شده است و بیش از شیئ مخلوق به عنوان نتیجهء عمل،رابطهء خالق و مخلوق نیز در اثر این فعل پدید میآید.
زیرا اگر شیئ مسبوق به عدم نباشد،بلکه وجودش همیشه بوده باشد،پس قدرت الهی به چه چیزی تعلق گرفته است؟ روشن است که این سخن قابل دفاع نیست.
ابن حزم برای پاسخ به این اشکال ابتدا محال را به چهار قسم تقسیم میکند و میگوید که معیار محال بودن چیزی برای خداوند دو چیز است: الف)اشتمال بر تناقض صریح ب)ایجاد دگرگونی در ذات باری تعالی اگر امری مستلزم این دو باشد،محال مطلق است و هیچ قدرتی به آن تعلق نمی- گیرد.
مسألهء دیگر اینکه بر اساس نظریه حدوث که اشاعره بر آن تاکید میکنند شمول خلقت الهی تنگ خواهد شد چون فقط خلقت عوارض و اوصاف موجودات مادی را میتوان با حد وسط قرار دادن تغییر اثبات کرد نه جواهر و ذوات آنها را،زیرا تغییر مطرح در استدلال متکلمان(العالم متغیر و کل متغیر حادث فالعالم حادث)،تغییر در اوصاف و عوارض و اوصاف است و نه جواهر و روشن است که حد وسط مزبور در باب ممکنات مجرد نیز کارآیی ندارد.
بر مبنای نظریه خلق از عدم که هر چیزی مستقیما متعلق اراده الهی است، شرور چه جایگاهی خواهند داشت؟طبق تصور اشاعره خدا پادشاه مطلقی است که قدرت و ارادهء او همه چیز و همه جا را فرا گرفته و جا برای هیچ قدرت یا ارادهء دیگری نگذاشته است،خدا آفرینندهء همه چیز است."