چکیده:
منقبت بهمعنای فعل کریمانه مورد اهتمام خاص قرآن و سنت است.با نگاهی گذرا به قرآن،محورهایی چون خویشاوندی با پیامبر(ص)،سبقت در اسلام و ایمان،هجرت،جهاد و فداکاری در راه شریعت همراه با داشتن بصیرت، مهمترین منقبتها به نظر میآیند.اهتمام خدا و رسول(ص)به مناقب،جهت الگوسازی برای انسانها بوده و در برخی مقاطع،توجه به مناقب سبب تحول در جامعه شده است.اخبار مناقب،بخش عمدهای از جوامع حدیثی را در بر گرفته و در میان این اخبار آنچه مربوط به عترت(ع)است از امتیازات ویژهای چون کثرت تعداد،محتوای برتر،انتشار و شهرت،صحت سند و نقل همگانی برخوردار بوده و این در حالی است که جریانات حاکم بر مسلمانان نوعا در جهت محو مناقب اهل بیت(ع)حرکت کردند.از طریق مطالعه در تاریخ صدر اسلام و تأمل در اقدامات تخریبی مرتبط با عترت(ع)و فضایل شان این نتیجه حاصل میشود که حفظ و انتشار مناقب اهل بیت(ع)در گذر تاریخ،جلوهای از حاکمیت ارادهء الهی در روشن ماندن مشعل هدایت است.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به بینیازی خدا و رسول(ص)از دیگران این سؤال پیش میآید که فلسفهء تمجید ایشان از برخی افراد چیست؟!آنچه بهطور طبیعی در مقام پاسخ به ذهن میرسد این است که خالق حکیم برای هدایت بشر،معرفی الگو را لازم دیده و پیامبر (ص)نیز در همین جهت باتوجه به شناختی که از امت خود و سیر حوادث داشته جهت اتمام حجت و تسهیل امر به حق جویان،به معرفی خط صحیح امتداد دعوت اسلام اقدام کرد و در فرصتهای مقتضی به معرفی وارثان لایق خود-عترت- پرداخت؛بعضی مناقب آنان(ع)و یاران صدیقشان را یادآور شد تا حق جویان با در دست داشتن این ملاکها،حق وحقمداران حقیی را بشناسند و اگر چنین نمیکرد در ابلاغ مأموریت خود کوتاهی کرده بود!و البته که به نیکویی به وظیفه عمل کرد و باتوجه به اینکه دنیا دار آزمایش است به سبب کوتاهی مردم-در شناخت و مراجعه -تقصیری متوجه آن جناب نیست.
حاکمان برای تحکیم قدرت خود جز سوءاستفاده از منقبت قرابت با نبی(ص)در راه تخریب مناقب خاندان حضرت دست به اقداماتی زدند که برخی از آن چنین است: 6-1-کتمان مناقب عترت-خلفای اول و دوم پس از به قدرت رسیدن با نقل و نگارش حدیث،جز در باب فروع عملی بیمهری کردند که این رفتار به قرینهء پیشدستی آنان در کسب قدرت و اعمال رأیشان،اقدامی جهت کتمان مناقب خاندان نبوت(ع)بود(نک:حسینی جلالی،415؛شهرستانی،357)در عهد عثمان نیز همین سیاست تعقیب شد(نک:ابن عساکر،39/180)."