چکیده:
پیشفرضهای فلسفی و دیدگاههای کلان هر نظریهپرداز از عناصر اساسی و انکارناپذیر نظریههای علمی وی میباشند.نظریات مطرح در حیطه تعلیم و تربیت نیز از این امر مستثنی نبوده و پیشفرضهای فلسفی و متافیزیکی،نقطهء اتکاء این نظریات به شمار میروند.به سخن دیگر میتوان گفت مبانی فلسفی جایگاه رویش نظریهها در تعلیم و تربیت میباشند.در این مقاله سعی شده تا با بررسی بخشهایی از آرای فلسفی صدر المتألهین،دلالتهای تربیتی آنها مورد بحث قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"آشتیانی تفاوت اساسی فلسفهء صدرایی با دیگر دستگاههای فلسفی در این است که
است که مستلزم آنهاست و بلکه از نظری،عین دگرگونی این وجود است،و این
علم از نظر صدرا عبارت است از آنکه حقیقت هرچیز یعنی صورت عقلیه آن در
حرکت جوهری،معتقد است نفس آدمی در ادراک صور حالتی فعال دارد و فقط چون آیینهای پذیرنده صور نیست؛بلکه خود در مواجهه با اشیای خارجی در ایجاد
چکیده نظر صدرا را که در اسفار آمده است میتوان بدین صورت بیان نمود:
باید توجه داشت که این اتحاد نه تنها در مورد عاقل و معقول بلکه برای مراحل نازلتر ادراک مانند تخیل و احساس نیز صادق است.
موجودات تفاوت ما هوی و قابل توجهی وجود دارد و آن این است که در
میگردند،بلکه این نفس آدمی است که تحول مییابد و به سطح ادراکی بالاتری
از جمله نتایج این حرکت،تجرید تدریجی نفس و رسیدن به مرحلهای است که
براساس حرکت جوهری مطرح در نظریات صدرا و نیز روند ادراک و اتحاد عالم و
این مبنا که میتوان آن را از رابطهء نفس و بدن در فلسفه صدرایی استنباط نمود،بر
حکمای اسلامی قبل از صدرا،بر جدایی و انفکاک نفس و بدن تأکید دارد و نسبت میان این دو را با عباراتی همچون«راکب.
اسلام همراه با این نظر به نفس مطلق غرایز و پشت کردن به نیازهای آدمی اعتقادی
براساس این تبیین رابطه نفس و بدن رابطهای تعاملی است و هریک در دیگری
وجود آدمی به این معناست که جریان تربیت،جریانی پایانناپذیر است و در هر
بکارگیری این روش آن است که مجازات شامل کسی میشود که نسبت به عواقب"