چکیده:
ما در این نوشتار برآنیم که پس از تعیین جایگاه اخلاق(یا دستورات اخلاقی)در تعالیم دینی و تعریف اخلاق عرفانی به مقایسهء افکار دو متفکر بزرگ،یکی در عالم اسلام و دیگری در عالم مسیحیت،یعنی غزالی و توماس آکمپیس،بپردازیم.به منظور استخراج آراء ایشان در این باب،به دو کتاب کیمیای سعادت و تشبه به مسیح مراجعه کردیم و در چهار قلمرو غایت حیات اخلاقی،فضایل و رذائل،شیوههای عملی کسب فضایل و دوری از رذایل و سهم سعی انسان و لطف الهی در نیل به غایت حیات اخلاقی به مقایسهء آراء آنان باهم پرداختیم و موارد اختلاف و اشتراک نظامهای اخلاقی ایندو متفکر را روشن کردیم.
خلاصه ماشینی:
"به منظور استخراج آراء ایشان در این باب،به دو کتاب کیمیای سعادت و تشبه به مسیح مراجعه کردیم و در چهار قلمرو غایت حیات اخلاقی،فضایل و رذائل،شیوههای عملی کسب فضایل و دوری از رذایل و سهم سعی انسان و لطف الهی در نیل به غایت حیات اخلاقی به مقایسهء آراء آنان باهم پرداختیم و موارد اختلاف و اشتراک نظامهای اخلاقی ایندو متفکر را روشن کردیم.
تأثیر لطف خدا و ارادهء انسان غزالی معتقد است که علاوه بر ارادهء انسان،اثربخشی اعمال و در نهایت رستگاری انسان موکول به بهرهمندی از لطف الهی نیز هست: پس باید که ایمان درست داری به ولایت و کرامت اولیاء و بدانی که اول این کار به مجاهدت تعلق دارد و اختیار را به وی راه است و لیکن نه هرکه کارد بدرود و نه هرکه رود رسد و نه هرکه جوید یابد.
غایت حیات اخلاقی از نظر آکمپیس توماس آکمپیس در کتاب تشبه به مسیح ضمن ترسیم راه رسیدن به کمال اخلاقی خاطرنشان میکند که غایت اخلاق آرامش یافتن در خداست و هر طریقی جز این طریق سرانجام نیکویی نخواهد داشت: آنکس که در این دنیا چیزی جز تنها خود پروردگار و رستگاری روح خویش را طلب میکند،به جز مشقتد و رنج چیزی نصیبش نخواهد شد.
در این مقاله پس از شرح مختصری از احوال و آثار و افکار ایندو به مقایسهء دیدگاههای اخلاقیشان در دو کتاب مذکور پرداخته شده و نشان داده شده است که اگر از فرق دیدگاههای ایندو در باب نیز همهء فضایل و مادر همهء رذایل و نیز از تأکیدات صرفا مسیحانهء آکمپیس(بر عیسی،صلیب عیسی،و عشاء ربانی)قطع نظر کنیم،محتوای دیدگاههای این دو عالم اخلاق تفاوت محسوسی باهم ندارند،اگرچه در شیوهء بیان آنها تفاوتهایی هست."