چکیده:
اوستا، از نظر زبان و محتوا، به دو بخش اصلی تقسیم می شود: گاهان و اوستای متاخر. گاهان سخنان خود زردشت و منظوم و آهنگین است. اوستای متاخر مجموعه ای از متون اساطیری، دینی و عبادی است که، هر چند بخشی از آن بسیار کهن می نماید، مدت ها پس از زردشت تدوین و تنظیم شده است. برای بررسی زندگی زردشت و مضامین اولیه اصلاحات دینی او، باید به گاهان استناد کرد. زمانی که شخصیت و فعالیت این پیامبر خمیر مایه افسانه ها قرار گرفت، زندگی نامه ای خیالی و جدید از او ساخته شد که در آن به سختی می توان به واقعیات تاریخی، ولو اندک، دست یافت. این سیمای افسانه ای، هم در اوستای متاخر و هم در متون پهلوی زردشتی، مشهود است.
در گاهان و در دیگر بخش های اوستا، در میان اسامی قبایلی که پدیدآورندگان متون اوستایی با آنها آشنایی داشتند، از مردم T?ra و Sairima نام برده شده است. نیبرگ، در کتاب معروف خود که اختصاص به ادیان ایران باستان دارد، با دلایل کافی ثابت می کند که در پس این اسامی باید قبایل اسکیتی ها (سکاها) را سراغ گرفت و این نشان می دهد که سخن گویان زبان اوستایی با آنها آشنا بوده اند. در این جا پرسشی مطرح می شود که این آشنایی چگونه بوده و شخص زردشت چه رابطه ای با اسکیتی ها داشته است و یا می توانست داشته باشد و چه تصوراتی درباره این مردم در روایات متاخر زردشتی و حماسه ملی ایران پدید آمده است؟
از مردم سئیریمه Sairima، که در گاهان نامی از آنها برده نشده و تنها یک بار در اوستای متاخر (فروردین یشت، بند 143) از آنان سخن به میان آمده است، صرف نظر می کنیم و به T?ra- «توراتی» و D?nu-، که نام رود و قبیله ای است و با T?ra رابطه دارد، می پردازیم...
خلاصه ماشینی:
"در این جا پرسشی مطرح میشود که این آشنایی چگونه بوده و شخص زردشت چه رابطهای با اسکیتیها داشته است و یا میتوانست داشته باشد و چه تصوراتی درباره این مردم در روایات متأخر زردشتی و حماسه ملی ایران پدید آمده است؟ از مردم سئیریمه Sairima ، که در گاهان نامی از آنها برده نشده و تنها یک بار در اوستای متأخر (فروردین یشت، بند 143) از آنان سخن به میان آمده است، صرف نظر میکنیم و به TuÎra- _______________________________ * V.
اگر چنین است، پس باید دو دوره و دو مرکز را در تاریخ دین زردشتی و اوستا در نظر بگیریم: دوره اول ــ زمان خود زردشت و اخلاف مستقیم او، حدود قرون ششم و هفتم قبل از میلاد و مکان فعالیت ایرانویج و توران یعنی خوارزم و سرزمینهای اسکیتی مجاور آن؛ دوره دوم ـ بعد از قرن دوم قبل از میلاد و محل فعالیت سیستان یعنی زرنک و اراخوزیا (رخج).
به نظر ما، آن گونه که کریستنسن فرض میکند، مرحله دوم در زمان هخامنشیان نبوده بلکه بعد از اسکندر بوده است و حامل آن همان گروه اسکیتی سکاها بودند که در زمان زردشت دین جدیدی را پذیرفتند و در قرن دوم قبل از میلاد از شمال به جنوب، به زرنک، پیشروی کردند.
شهرت بعضی از خدایان پیش از دین زردشت به اندازهای زیاد بود که هخامنشیان گاهی اوقات اسامی آنها را با عبارت «و خدایان دیگر» به اهورامزدا میافزودند؛ اما، از زمان اردشیر دوم به بعد، اسامی برخی از این ایزدان، از جمله مهر و ناهید، به نام ذکر شده است."