چکیده:
گویش گیلکی یکی از گویش های ایرانی نو و از گروه گویش های حاشیه دریای خزر است. ویژگی های آوایی این گویش نشان می دهد که به شاخه زبان های ایرانی شمال غربی تعلق دارد.
گویش گیلکی، مانند بسیاری از گویش های دیگر ایرانی رایج در محدوده جغرافیایی ایران، به سبب ارتباط روزافزون گیلک زبانان با فارسی زبانان و تاثیر فراوان زبان رسمی از طریق گسترش دامنه رسانه های گروهی، به تدریج در حال از دست دادن اصالت زبانی خویش است. بسیاری از لغات اصیل این گویش جای خود را به لغات زبان فارسی داده اند و احیانا به بوته فراموشی افتاده اند. نگارنده، در این مقاله، کوشیده است چند واژه گیلکی را، که بیشتر آنها در نزد نسل جوان از یاد رفته اند، مختصرا از نظر ریشه شناسی بررسی کند. این واژه ها عموما از فرهنگ گیلکی گردآورده منوچهر ستوده (تهران 1332) و فرهنگ لغات و اصطلاحات و ضرب المثل های گیلگی گردآورده شادروان احمد مرعشی (تهران 1355) استخراج شده اند...
خلاصه ماشینی:
"(WIrM II 755, EVP 102, AiW 1689, IIFL I 302, KhS 345) 20.
سل sal «استخر» (ستوده) مشتق از اوستایی staxra- «استوار، محکم» که خود مشتق است از ریشه stak-«محکم بودن، مقاومت کردن»؛ تحول تاریخی کلمه staxra- را به «سل» میتوان چنین نشان داد: *stal staxra- (مانند cÏaxra- چل) sal *issal ؛ قس فارسی نو استل؛ گزی salx ؛ خوانساری esseil, issel ؛ میمهای estaÎl .
شتره šatare «ترکه و چوب نازک» (ستوده) احتمالا مرتبط با اوستایی aštraÎ- «تازیانه، شلاق» که خود مشتق است از ریشه az- «راندن»؛ قس فارسی میانه aštar «تازیانه».
(AiW 1582, GNE 744, EVP 73, IIFL I 290) 27.
کر kor «دختر» (ستوده) مشتق از ایرانی *kurna- که خود مشتق است از ریشه kur- «زاده شدن، تولد یافتن»؛ قس کردی kur, kurr «پسر»؛ فارسی نو کره (*kurnaka->) ؛ گیلکی کورکی korki «دختر».
گوده gude «کلوخ، گلوله برف، چانه خمیر، غده، آماس» (ستوده) مشتق از ایرانی *gudaka- که خود مشتق است از ریشه gaud-/gud- «گرد بودن، کروی بودن»؛ قس اوستایی gund- (با میانوند -n- ) «چانه خمیر»؛ فارسی نو گنده «چانه خمیر» و شاید گنده به معنی «بزرگ، تنومند، در مقابل باریک».
(AiW 1112, EVP 43, KhS 328) 35.
(WIrM I 373, IIFL II 40, KhS 184, TPS 1955 70) 38.
(AiW 1391, EVP 95-6, IIFL I 258 II 264) 40.
(AiW 1391, EVP 95-6, IIFL I 258 II 264) 40.
, Etymological Vocabulary of the Shughni Group, Wiesbaden 1974.
B. , Das Verbum des Mittelpersischen der Turfanfragmente, in Acta Iranica, vol."