چکیده:
ضبط عبارت های فعلی ضمیردار در فرهنگ های فارسی همواره با مشکلاتی همراه بوده است. کاربرد ضمیر در این عبارت ها چنان گوناگون است که، اگر در مدخل موبوط به هر عبارت اطلاعات لازم در خصوص آن به نوعی ذکر نشود، هم از دقت علمی فرهنگ کاسته می شود و هم مراجع، خاصه مراجع خارجی، در کاربرد درست عبارت دچار مشکل می گردد. مثلا کاربرد ضمیر «خود» در دو عبارت پای قول خود ایستادن و خود را باختن بسیار متفاوت است: در اولی، به جای ضمیر مشترک خود، می توان از ضمیر شخصی متصل استفاده کرد (مثلا «من پای قولم ایستاده ام»)؛ اما، در دومی، به جای ضمیر مشترک از هیچ ضمیر دیگری نمی توان استفاده کرد، یعنی مثلا فقط می توان گفت: «من خودم را باختم»، اما هرگز نمی توان گفت: «من من را باختم» یا «منم را باختم». دیگر آن که استفاده از ضمیر شخصی منفصل در عبارت فعلی اول نیز باعث غیر دستوری شدن آن می گردد: «من پای قول من ایستاده ام». در مثالی دیگر به کاربرد ضمیر در دو عبارت «چیزی را از گلوی کسی بریدن» و « گلوی خود را پاره کردن» توجه کنید: در اولی، به جای ضمیر مبهم کسی، هم می توان از ضمیر شخصی منفصل استفاده کرد (مثلا «این لقمه را از گلوی تو نمی برند») هم از ضمیر مشترک (مثلا «از گلوی خودش برید که بچه اش را بزرگ کند»). اما، در دومی، علاوه بر ضمیر مشترک خود، فقط از ضمیر شخصی متصل می توان استفاده کرد (مثلا «گیرم گلویم را پاره می کردم، مگر کسی صدایم را می شنید!»)، یعنی، در این جا نیز، هرگز نمی توان از ضمیر منفصل استفاده کرد و مثلا گفت: « گیرم گلوی من را پاره می کردم...». بنابراین، چگونگی کاربرد ضمیر در عبارت های فعلی فارسی از جمله اطلاعاتی است که باید در فرهنگ های فارسی در اختیار مراجع گذاشته شود.
در این مقاله، ابتدا به توصیف دستوری کاربردهای ضمیر در عبارت های فعلی و گروه بندی عبارت های فعلی بر این اساس می پردازیم و، سپس، در بخش دوم مقاله، چند فرهنگ فارسی را از این حیث بررسی و ارزیابی می کنیم.
خلاصه ماشینی:
"پس از بررسی 441 عبارت فعلی که عمدتا از مدخلهای الف تا پ از چهار فرهنگ اصطلاحات فارسی (جمالزاده 1347؛ امینی، بیتاریخ؛ شاملو 1377؛ نجفی 1378) گرد آوردهایم، به این نتیجه رسیدیم که ضمیر عمدتا به یکی از هفت شکل زیر در عبارتهای فعلی ضمیردار ظاهر میشود: 1) ضمیر شخصی متصل و منفصل و اسم ــ از 441 عبارت فعلی، 300 تای آن به این گروه تعلق دارد.
زیرا، اولا بهجای آن در غالب موارد میتوان از یک اسم خاص استفاده کرد (مانند شما دیگر شور این کار را در آوردهاید؛ آنها گند قضیه را در آوردهاند)؛ ثانیا چنانکه گفتیم، ضمیر در این عبارتها همواره به صیغه سومشخص مفرد است، حال آنکه ضمیر غیر شخصی در افعال ناگذر صرفپذیر است.
حال گروههای هفتگانه فوق را به اختصار و فهرستوار، همراه مثالی که مبین صورت اسنادی هر گروه است، میآوریم: 1) ضمیر شخصی متصل و منفصل و اسم: پا توی کفش کسی کردن 2) ضمیر شخصی متصل و مشترک: پای قول خود ایستادن 3) اسم: کسی را به باد چیزی گرفتن 4) ضمیر غیر شخصی: حرصش گرفتن 5) ضمیر مشترک: خود را باختن 6) ضمیر شخصی متصل سومشخص مفرد: گندش را در آوردن 7) ضمیر شخصی منفصل و اسم: (امری را) پای چیزی یا کسی گذاشتن با نگاهی به این فهرست، در مییابیم که هر کدام از صورتهای اسنادی فوق، از نظر کاربرد ضمیر، دارای ابهام است.
مثلا جمالزاده، در فرهنگ لغات عامیانه، برای ضبط عبارتهای فعلی گروه اول (ضمیر شخصی متصل و منفصل و اسم)، از صورتهای اسنادی بسیار گوناگونی استفاده کرده است."