چکیده:
نسخه خطی پرارزشی به نام اختیارات شهنامه در کتابخانه گوتا (آلمان) به شماره 48 موجود است که فیلم آن با شماره 788 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود. از مندرجات این نسخه خطی چنین برمی آید که در سال 474 هجری علی بن احمد منتخبی از شاهنامه فردوسی را در سیزده باب بر حسب موضوع (به ترتیب در: توحید، ستایش خرد و آفرینش عالم، ستایش پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)، مدح ملوک، غزل و وصف خوبان، وصف بزم و بهار، وصف شب و روز، امثال و حکمت، وصف جنگ، نکوهش جهان، پند و موعظه، وصف پیری، وصف مرگ) به نام سلطان ملکشاه سلجوقی گرد آورده و مقدمه و موخره ای منظوم بر آن افزوده است.
نسخه مذکور در قرن نهم هجری برای پادشاه عثمانی سلطان محمد فاتح تحریر شده است. خاورشناس برجسته، پاول هرن، نخستین کسی است که از این دست نویس پرارزش یاد کرده و در سال 1897 میلادی از آن در تصحیح لغت فرس اسدی سود جسته است (هرن، ص سیزده). اختیارات شهنامه سال ها پس از هرن در ایران مورد توجه برخی از شاهنامه شناسان قرار گرفت و چند بار درباره آن اظهار نظرهایی صورت گرفت که بعضا مغایر یکدیگر بود و اخیرا در سال 1379 خورشیدی به کوشش مصطفی جیحونی و محمد فشارکی و به سرمایه مرکز خراسان شناسی آستان قدس رضوی به چاپ رسید.
درباره این کتاب و اطلاعات مربوط به آن ذکر سخنی چند خالی از فایده نیست...
خلاصه ماشینی:
"انتساب تحریر این کتاب به قرن نهم هجری و برای مطالعه سلطان محمد دوم (مشهور به فاتح) که سه بار سلطنت کرده و بار سوم از 855 تا 886 هجری پادشاه عثمانی بوده (زامباور، ص239) بیشتر محتمل است؛ چه، دربار وی مجمع شاعران و نویسندگان ایرانی بوده و خود او به زبان و ادب فارسی عنایت داشته، تا آنجا که، از نظر توجه به شعر و شاعران، او را به سلطان محمود غزنوی و سلطان سنجر سلجوقی مانند کردهاند (امین ریاحی1، ص149) و چندین اثر منظوم و منثور فارسی به نام وی مصدر شده است، از جمله مثنوی خنکارنامه یا تواریخ آل عثمان که میرسیدعلی بن مظفر طوسی، متخلص به «معالی»، آن را، در شرح لشکرکشیها و پیروزیهای سلطان محمد فاتح و به تقلید از شاهنامه فردوسی، سروده است (همان، ص145) و ضمنا از توجه دربار وی به شاهنامه نشان دارد.
قوت نظم امین ریاحی ابیاتی را که علی بن احمد در آغاز و انجام کتاب افزوده سست و ضعیف و گوینده را کمسواد خوانده (همان، ص36؛ همو2، ص68 و245) و مصحح نیز با کمی احتیاط شعر او را درخور توجه نشمرده است (جیحونی، ص10)؛ حال آنکه فصاحت الفاظ، استخدام تعابیر و ترکیبهای مناسب، استواری وزن و قوافی، انسجام ابیات و توفیق در پیروی از شیوه شعر فردوسی همه به اقتدار نظم گوینده گواهی میدهد که با لختی تعمق در دقایق سخن وی بدان پی توان برد و اصلا کسی را که با چنین احاطهای بر شاهنامه ابیات برجسته آن را انتخاب کند و با چنین ذوقی در بابهای مختلف موضوعی در کنار یکدیگر بنشاند و اثر وی شایسته اتحاف به پادشاهی چون ملکشاه سلجوقی باشد کمسواد نتوان گفت."