چکیده:
فسفهء منطق علمی پسینی است و دربارهء مبانی فلسفی منطق از سویی،و مسائل فلسفی ناشی از مباحث منطقی از سوی دیگر بررسی میکند.فلسفهء منطق ارسطو تاکنون تدوین نشده است؛اما برای تطبیق دو منطق قدیم و جدید لازم است مبانی فلسفی منطق ارسطو را استخراج کنیم،زیرا ممکن است با مشاهدهء پارهای اختلافات یا اشتراکات ظاهری به وجود وحدت یا تضاد میان آنها حکم کنیم.برای استخراج این مبانی فلسفی باید افزون بر آثار پیروان ارسطو به تألیفات خود وی نیز مستقیما مراجعه کنیم تا هم سهم دقیق استاد و شاگردان در فرایند رشد منطق ارسطویی معلوم شود و هم آراء پیروان،به ویژه آنجا که از اندیشههای استاد فاصله گرفتهاند،با آراء خود ارسطو خلط نشود.
شاید مهمترین تحولی که در منطق ارسطو توسط دانشمندان مسلمان رخ داده،تألیف کتاب اشارات و پیدایش منطق دو بخشی است.فرضیهء نگارنده این است که این تحول تنها به بخشبندی صوری منطق مربوط نمیشود،بلکه ناشی از تحولات بنیادینی است که از نگرش به منطق سرچشمه میگیرد.سرآغاز این تحولات به تألف کتاب ایساغوجی(کلی محور)و افزوده شدن آن به مجموعهء ارغنون برمیگردد که بالاخره به حذف شدن مقولات(جزئی محور)و صوری شدن قیاس ارسطویی انجامید.اثبات چنین فرضیهای مستلزم شناخت دقیق منطق ارسطو است.در این مقاله ضمن اشاره به دو رسالهء مقولات و ایساغوجی،به چند مورد مهم و لاحقه در تحلیل اول چون مثال نقض،تقدم اشکال بر قیاس،و شکل چهارم پرداختهایم.
خلاصه ماشینی:
"همچنانکه ملاحظه میشود در این مثال،مقدمات صادق ولی نتیجه کاذب است؛درحالیکه ارسطو به دنبال چنین مثال نقیضی نیست (که مقدمات آن صادق و نتیجه آن کاذب باشد)؛بلکه به دنبال دو مثال است که در یکی حد اکبر به تمام افراد حد اصغر تعلق بگیرد(نسبت مثبت)،و در دیگری،حد اکبر به هیچ کدام از افراد حد اصغر تعلق نگیرد(نسبت منفی)؛لذا برای نشان دادن اینکه با اینگونه ترتیب حدها هیچ قیاسی تشکیل نمیشود، مینویسد:«نمونه حدهای تعلق کلی:حیوان-اسب-انسان،و نمونه حدهای عدم تعلق کلی:حیوان- بیجان-انسان»[33 a 28]توضیح اینکه در هر دو مثال انسان حد اوسط و حیوان حد اکبر است؛ولی در اولی بین حیوان و اسب تعلق کلی برقرار است در حالیکه در دومی بین حیوان و بیجان عدم تعلق کلی پابرجاست.
در نقد دلیل دوم-ارسطو موضوع نتیجه را اصغر(کهین)و محمول نتیجه را اکبر(مهین)میخواند- گوییم:باید علت این نامگذاری تحقیق شود؛ولی به دلایل زیر از این نامگذاری نمیتوان نتیجه گرفت که محمول نتیجه در قیاسهای ارسطو اعم از موضوع آن است؛دلیل اول،همهء نتایج سالبه کلیه و موجبه جزئیه به همان صورت سالبه کلیه و موجبه جزئیه قابل عکس شدن هستند،پس اعم بودن اکبر نسبت به اصغر در این قیاسها معنی ندارد؛در نتایج سالبه جزئیه نیز محمول اعم از موضوع نیست زیرا مسلما برخی از افراد موضوع خارح از حیطه محمول قرار دارند،پس تنها موجبه کلیه است که ظاهرا محمول آن اعم از موضوعش بوده و فقط از نخستین قیاس شکل اول(باربارا)به دست میآید."